کتاب داشتن و نداشتن نوشته ارنست همینگوی و ترجمۀ پرویز داریوش میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است. این کتاب داستانی غمانگیز و انسانی از تقابل ثروت و فقر، اخلاق و نیاز و تسلیم و بقاست که از زبان ناخدای قایق ماهیگیریای به نام هری مورگان روایت میشود.
هری مورگان، مردی از فلوریدا، تلاش میکند با اجارهدادن قایق خود برای ماهیگیری، هزینههای زندگی را تأمین کند، اما در جریان یکی از سفرهایش، مشتری ثروتمندش، جانسون، او را فریب میدهد و نهتنها هزینه کرایه را پرداخت نمیکند، بلکه وسایل ماهیگیری او را نیز نابود میکند. این خیانت هری را در شرایطی دشوار قرار میدهد و او مجبور میشود وارد دنیای تیره و پرمخاطره قاچاق شود.
در ادامه، هری تصمیم میگیرد مهاجران چینی را به طور غیرقانونی از کوبا به فلوریدا انتقال دهد و پس از آن، به جابهجایی بارهای مختلفی از جمله مشروبات الکلی و حتی انقلابیهای کوبایی بین دو کشور میپردازد. با پیشرفت داستان، همینگوی از طریق زندگی هری، تصویری واقعی و ملموس از بحران اقتصادی و اخلاقی که مردم طبقه متوسط و کارگر را در دوران رکود بزرگ آمریکا گرفتار کرده بود، ارائه میدهد.
خودتان می دانید که صبح زود در هاوانا، وقتی لات ها پشت به دیوار ساختمان ها خوابیده اند، حتی پیش از آنکه واگون های یخ برای بارها یخ بیاورد، چه وضعی هست. خوب، دیگر ، ما از آن طرف میدان از اسکله به کافه مروارید سان فرانسیسکو آمدیم که قهوه بخوریم و فقط یک گدا در میدان بیدار بود که داشت آب می خورد، اما وقتی که داخل کافه شدیم و نشستیم، آن سه نفر منتظر ما بودند. ما نشستیم و یکی از آن ها سر میز ما آمد... .