کتاب شوهر آهو خانم با قلم علی محمد افغان به رشته تحریر درآمده و در انتشارات امیرکبیر منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است.
کتاب شوهر آهو خانم، اولین اثر زبان فارسی می باشد که در ادبیات کلاسیک گنجانده شده و تلاش دارد تا اوضاع دشوار «زنان طبقه زیردست و فقیر جامعه» را به تصویر بکشد. نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع تراژدی عمیقی پدید آورده و صحنه هایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنه های آثار بالزاک و تولستوی می اندازد.
اثر حاضر آیینه ی تمام نمای اجتماع و به حقیقت دائره المعارف عظیمی است از زندگی دورانی که به شتاب سپری می شود. هنر اصلی نویسنده در نحوه ی نگارش داستان و حتی در تعبیرات بکر و بی شمار و توصیف های گویای او نیست؛ هنر بزرگ وی این است که با آفریدن ده ها انسان حقیقی و به جنبش درآوردن صدها حادثه واقعی، از یک دوران خاص اجتماعی پرده برگرفته و سیر واقعی آن را با همه ی زیر و بم ها و سایه روشن هایش پدیدار کرده است. ماجراهای این کتاب سرگذشت یک یا چند تن و حوادث آن وقایع روزانه یک یا چند شهر نیست بلکه تمامی روزگار را منعکس می کند.
علی محمد افغانی در شوهر آهو خانم نشان می دهد که نویسنده ای است، تیزبین که حرکات زن و مرد و کودک و حتی سگ و گربه را به خوبی می بیند. از اختلافات آسیابان و نانوا تا دعوای دو هوو و کتک کاری زن و شوهر، همه را می تواند چنان توصیف کند که خواننده صحنه را پیش چشم خود مجسم ببیند. از اسرار زنان و عوالم کودکان خبر دارد. در هر گوشه از زندگی می تواند زیبایی را ببیند و آن را با قدرت تمام ستایش کند. آدم های او آدم هایی واقعی هستند که در هر کجای داستان پیدا شوند و گوشه ای از شخصیت آن ها باز نموده شود، این گوشه با گوشه های دیگر که در جاهای دیگر دیده ایم چنان جفت می شود که از مجموع آن ها آدم کامل و صحیح پدید می آید. به علاوه او آدم ها را به دو دسته ی خوب و بد، چنان که شیوه ی نویسندگان رمانتیک است، تقسیم نمی کند؛ حتی کسی که مرتکب کاری شبیه به جنایت می شود همچنان انسان باقی می ماند و نویسنده محبت خود را از او دریغ نمی دارد.
داستان کتاب شوهر آهو خانم در سال هزار و سیصد و سیزده و در کرمانشاه اتفاق می افتد که به روایت سید میران سرابی که اهل نماز و روزه و خدا و پیغمبر است پرداخته که همسری به نام آهو دارد. آهو یکی از زنان قشر رنج دیده، سختی کشیده اما استوار می باشد.
سید میران با زن و فرزندانش زندگی کرده و روزگار خویش و اهل و عیالش را از راه نانوایی می چرخاند وی از زندگی خود رضایت دارد تا آن زمانی که پای زنی به نام «همای» هجده ساله که هم زیبا و هم دلربا می باشد در زندگی او وا می شود که یک دل نه صد دل عاشق او می شود آن هم در سن و سالی که بابت داشتنش باید به آب و آتش بزند. هوا و هوسی که سیدمیران را آواره و از شهر و دیار خویش دور می سازد.
آن شب، پس از افطار، نماز سید میران بیش از شب های دیگر طول کشید؛ زیرا قضای ظهر و عصر نیز به آن اضافه شده بود. میان اتاقی که او در گوشه ی پایینش سجاده گسترده بود، دور کرسی بزرگی که لحاف اطلس و روپوش سفید داشت، یک زن و چهار بچه آرمیده بودند. زن با یک نوع سرفرازی که به طور محسوس چاقی زیر گلویش را نشان می داد، گردنش را کج گرفته بود. چادر که از سر به روی دوشش لغزیده بود هنوز انبوهی از گیسوان شبق رنگ و خرمنش را می پوشاند. از چشمان مشکی خوش حالت، پوست تر و تازه و چهره شادابش تندرستی و نشاط زنی کم و بیش سی ساله خوانده می شد. نگاه مهرآمیز و نوازشگرش به بچه ها و شوهر، تبسم شیرین همیشگی اش که نقش دلاویز روحی بود شاد و بی غم، به خوبی نشان دهنده ی حقیقتی بود که او زنی است خوشبخت، زنی است که از لذت مست کننده ی یک زندگی گرم و هستی بخش و به تمام معنی کلمه سعادت آمیز، برخوردار می باشد. این زن، آهو خانم، همسر سید میران سرابی نانوا و مادر بچه ها بود.
طرف دیگر کرسی، مقابل او، کلارا، شمع اول شبستان پدر و مادر نشسته بود؛ دخترکی بود ظریف، خوش خنده و آرام، به سن یازده؛ نامش به کردی یعنی چشم و چنان که از پشت جلد کتاب دستش خوانده می شد کلاس چهارم دبستان را طی می کرد. پس از او سه برادر کوچکترش، بهرام و بیژن و مهدی بودند؛ اولی نه ساله، که در جای همیشگی پدر، طرف بالای اتاق، به رختخواب تکیه داده بود مشق می نوشت. دومی شش ساله، که هنوز مدرسه نمی رفت؛ پایین کرسی دراز کشیده بود، به بازیگوشی تیرهای دودزده ی سقف را می شمرد و در عالم خود با لک و پیس های روی آن ها که مجسم کننده ی اشیا و موجودات خاصی بود حرف می زد. سومی کودکی بود دو ساله یا اندکی بیشتر، که هنوز از شیر گرفته نشده بود؛ پهلوی مادر ایستاده پستانکش را می مکید. چهره ی زرد و هیکل نحیفی داشت که در لباس زمستانی خود گم شده بود. روی بازوی راستش لوله ی چرمی دعا و قرآن قاب نقره ی کوچک و حمایل سینه اش چپ و راست، دو چل بسم الله دیده می شد که کودک ناتوان با آن ها می باید به جنگ دردها و گزندهای جور به جور زندگی برود.
علی محمد افغانی از نویسندگان نامدار ایرانی است که در سال هزار و سیصد و سه در کرمانشاه متولد شده است. پدر و مادر علی محمد اصالتا اهل اصفهان بودند اما در بحبوبه انقلاب مشروطه از اصفهان به کرمانشاه کوچ کرده و در آنجا ماندگار شدند. علی محمد افغانی در ابتدای دهه چهل با انتشار رمان شوهر آهو خانم به جرگه داستان نویسان ایرانی پیوست. افغانی عضو سازمان نظامی حزب توده ایران بود، در سال هزار و سیصد و سی و سه دستگیر و به اعدام محکوم شد اما پس از پنج سال آزاد شد و رمان شوهر آهو خانم را نیز در طول دوران زندان نوشت.
نسخه چاپی کتاب شوهر آهو خانم را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.
نسخه الکترونیک کتاب شوهر آهو خانم را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات کتاب شوهر آهو خانم در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | امیر کبیر |
نویسنده: | علی محمد افغانی |
تعداد صفحه: | 1024 |
موضوع: | داستان ایرانی، رمان ایرانی |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
هنوز گروه طالبان در افغانستان پایه نگرفته است مشخص نیست که در آینده چگونه مردمشان را هدایت خواهد کرد چون فعلا ...