کتاب انسان ها و خرچنگ ها نوشته ژوزوئه دوکاسترو و ترجمه منیر جزنی (مهران) میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است.
این کتاب با سایر آثار نویسنده تفاوت دارد. نویسنده در کتابهای دیگرش پدیدهٔ گرسنگی را از نظرگاههای علمی و اجتماعی بررسی کرده است، اما در این کتاب بیداد گرسنگی را در خلال یک داستان لطیف نمایانده است. این داستان به تنهایی بیش از همهٔ رسالههای اقتصادی و سیاسی از چهره زشت و نفرت بار گرسنگی پرده بر میگیرد.
داستان از زبان کودکی به نام «زائو پائولو» روایت میشود. او با کنجکاوی زوایای سرزمینی مطرود را میکاود، و با بیان روحیات یکایک ساکنین، آن مکان را خوب به تصویر میکشد.
«رسیف » شهر گلها و پلها و شهر خانههای مسکونی اشراف و نجبا و درعین حال شهر باتلاق ها و «موکامبو»ها و شهر کلبههای گلی پوشیده از علوفه و حصیر و حلبی است. سحرگاهان سرد ماه ژوئن هنوز رنگ شب را نباخته اما نسیم ملایمی وزیدن گرفته است.
در آرامش و سکون باتلاقها، صحرای فرو رفته در گل ولای همچنان در خواب است، تنها گاه به گاه آواز جیرجیرکی از درون کلبهای به گوش میرسد و قورباغهها از اعماق تاریکی بدان پاسخ میدهند.