کتاب افسانه هوش مصنوعی، اثر اریک لارسون با ترجمهی محمد مظفرپور؛ به دو جنبه مهم افسانه هوش مصنوعی که یکی علمی و دیگری نیز فرهنگی میباشد، اشاره دارد که دارای سه بخش و هجده فصل است که به بررسی و تحلیل عناوین و موضوعاتی نظیر؛ «جهان ساده سازی شده، خطای هوش، فهم زبان طبیعی، هوش مصنوعی به منزله یک فناوری بیمحتوا» و غیره میپردازد.
فصل ششم: هوش مصنوعی به منزله یک فناوری بیمحتوا
در 1980 یک نویسنده چکتبار به نام «میلان کوندرا»، شاهکار خود «سَبُکی تحملناپذیر هستی» را نوشت. این رمان داستان عاشقانهای است که در پس زمینۀ حمله شوروی به جمهوری چکسلواکی در 1968 روایت میشود. کوندرا درباره نویسندگان و هنرمندانی نوشت که پس از مدتها آزار و اذیت بیوقفۀ پلیس مخفی شوروی که در بافت اجتماعی، فکری و فرهنگی پراگ نفوذ کرده بود، دست به خودکشی زدند.
روشنفکران پراگ که مرده و بیاعتبار شده بودند (پس از مرگ) مورد بیحرمتی بیشتری واقع شدند. در مراسم تدفین، مقامات و اعضای حزب کمونیست شوروی به یک عمر وابستگی و ارادت متوفیان به این حزب و دولت گواهی میدادند و تعریف و تمجیدهای تهوعآوری از آنان صورت میگرفت. تبلیغات شوروی آنان را به کام مرگ کشانده بود، ولی همین نوع تبلیغات این بار آنان را در قامت فداییان پیشرفت ایدههایی به تصویر میکشید که خود آن ها در پنهان و آشکار علیه آن ایدهها سخن گفته بودند. آنان دوست دار چیزی نشان داده میشدند که از آن نفرت داشتند.. .