امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
87,750
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب بی‌ تابی‌ ام درد می‌ کند با شدت نور 

کتاب بی‌تابی‌ام درد می‌کند با شدت نور نوشته سرکار خانم سپیده نصیری منتشر شده در نشر متخصصان است.این کتاب، در قالب‌های شعری نو نیمایی، شعر سپید و چند قطعه شعر کلاسیک شامل غزل و دوبیتی سروده شده است.

بی‏گمان شعر، یکی از گونه‌‏های شاخص ادبی و شاخه‏‌ای از هنر است که برای  به اشتراک گذاردن ایده‌‏ها و عقاید، احساسات، افکار و عمق اندیشه، به خوبی می‏‌توان از آن بهره جست و در حقیقت می‌‏توان آن را راهی دانست به سوی تفکر، احساس، منطق و خیال. شعر زبانی‏‌ست که با آن می‏‌توان گاه از دغدغه‏‌های دنیای روزمره جدا شد و گاه خود را پرنده‌ایی دید که بر فراز دنیایی پر از ایجاز و احساس پرواز می‏‌کند و جهانی را در آن به تصویر کشید که غالبا از دید سایرین مخفی مانده است.

درباره نویسنده

سپیده نصیری، شاعری است که از دل اندیشه‏‌ها ناب برخاسته و رویاها و اندیشه‏‌هایش را در کتاب خود به نام بی‏‌تابی‏‌ام درد می‌کند با شدت نور، با ادیبان و ادب دوستان و دوست‏داران شعر و شاعری، به اشتراک گذارده است. او علاوه بر شعرهای سپید و نیمایی و کلاسیک، در حوزه‏‌ی شعر و داستان و ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت دارد.

از این شاعر مجموعه‏‌ی دیگری به نام دلتنگی‏‌هایی که به جای قهوه می‏نوشم ( چاپ اول: بهار 1403) توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.

سپیده نصیری، نویسنده، شاعر, مترجم, معلم پایه اول ابتدایی، متولد 1358 شهرستان رودسر، دانش‌‏آموخته‏‌ی مهندسی محیط زیست، مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی است.خواندن این مجموعه شعر را به همه‏‌ی دوست‏داران شعر و ادب پیشنهاد می‏‌کنیم.

گزیده کتاب بی‌ تابی‌ ام درد می‌ کند با شدت نور 

چگونه بیدار کنم، شاعر خفته را؟!

چگونه بیدار کنم

شعر را،

شاعر خفته در پستوی زمان

و اندیشه‏‌های نوین دیروز و امروز؟؟

چگونه بیدار کنم شعر را

که دست‏ هایم سرشار شود

از جادوی سبز قلم

و نگاهم پر شود

از دانه به دانه‏‌ی واژه‌‏هایی که می‏‌خوانند

آواز حقیقت را...

کلمات رژه می‏‌روند جلوی چشمانم

و اندیشه

چه زیبا سان می‏بیند!!

از کجا تا ناکجا

همگی تبلور شعر است

رویش کلمات از اندیشه‏‌ی به خاک نشسته، در گذر سالیان؛

زمزمه‏‌ی آوای هستی،

و نوای کوبش ثانیه

بر پهلوی زمان...

آه، بگویید به من

چگونه بیدار کنم شعر را،

شاعر خفته در پستوی زمان

و واژه‏‌های سبز حقیقت را...

صبور

نگران من نباش

ناشکیبا نیستم؛

جان من! راحت برو

بی تو تنها نیستم!

خوب من! خوب ببین

همه چیز اینجا هست

تو خیالت تختِ تخت

قلبم اصلا نشکست!!

بوی عطرت در فضا،

می‏نوازد شامه‏‌ام

خاطراتت می‏‌چکد

جای جای خانه‌‏ام.

قاب عکس خالی‏‌ات

همدمی همیشگی‌ست

یا که این باران اشک!!

ــ که از سر دلتنگی‏‌ست ــ

تو برو بی من، برو

بی تو تنها نیستم

جانم! «عشقت» با من است

اهل حاشا نیستم... 

صفحات کتاب :
74
کنگره :
‏‫‭PIR۸۳۶۲
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۱/۶۲
کتابشناسی ملی :
9580381
شابک :
9786223901218
سال نشر :
1403

کتاب های مشابه بی تابی ام درد می‌کند با شدت نور