کتاب بالزاک، زندگی و آثارش نوشته آندره موروا با ترجمه پرویز شهدی در انتشارات مجید (به سخن) به چاپ رسیده است.
اَنوره دو بالزاک، از نویسندگان قرن نوزده فرانسه و پیشوای مکتب واقعگرایی است. از ویژگیهای برجستهی آثار او توصیفات دقیق و تحلیل شخصیتهای داستان است. وی در ابتدا مدرک خود را در رشتهی حقوق گرفت، اما پس از آن به ادبیات روی آورد. بالزاک در ابتدای راه نویسندگی رمانهای تاریخی مینوشت که بعدها از آنها تحت عنوان مزخرفات ادبی یاد کرد. از مشهورترین آثار ادبی بالزاک میتوان به رمان چرم ساغری، کمدی انسانی و باباگوریو اشاره کرد. بالزاک در طی عمر خود با زنان متعددی رابطه داشت که همانها الهامبخش شخصیتهای مختلف رمانهایش بودند. وی از پرکارترین نویسندگان دنیاست که در طی عمر نسبتا کوتاه خویش بیش از صد اثر ادبی از خود به جای گذاشته است.
فقط کتابهای بالزاک نیستند که پساز صدوهفتادوچند سال، هنوز قدرت، کشش و ژرفای پرمعنیشان را دارند، زندگی خود او از کتابهایش شگفتآورتر است. شاید بتوانیم او را فقط با داستایفسکی مقایسه کنیم، بسکه وجههای شخصیت و ویژگیهای روحی و اخلاقی او بیشمارند. بالزاک بهراستی پدیدهای اعجابآور و شگفتانگیز است، پردل و بیقرار، با دید و ذهنی چنان دقیق و تیزبین که کوچکترین جزییات را همچون دوربین و ضبط صوتی بسیار دقیق در حافظهاش نگه میدارد، از کوچکترین چشمانداز، بیاعتبارترین فرد و ناچیزترین موضوعها، بنایی عظیم و غولآسا پدید میآورد. تا انسان با جزییات زندگی شخصی و هنریاش آشنا نشود، نمیتواند پی ببرد که چگونه پدیدهای بوده است. کتاب بالزاک، زندگی و آثارش به تفصیل نگاهی به زندگی و آثار این نویسندهی معروف و اثرگذار فرانسوی میاندازد.
درواقع دو فرد روحانی که در آن زمان تعلیم و تربیت بالزاک را بهعهده گرفته بودند، یکی بهنام مارشال و دیگری بهنام دسنی، هر دو نسبت به رژیم سوگند وفاداری یاد کرده و هر دو متأهل بودند. اما این دو کشیش متأهل، ایمان مذهبی خود را حفظ کرده و مقررات و روشی را که خاص صومعه بود، در آموزش شاگردان خود بهکار میبستند. بچهها فقط در پایان دورهی تحصیلیشان مجاز به ترک مؤسسه بودند.
مدیران مدرسه در گزارش به مافوقشان در اورلئان مینوشتند: «شاگردان ما هرگز به تعطیلات نمیروند، به شهر سر نمیزنند و از پدر و مادرها تقاضا میشود به سراغ فرزندانشان نیایند...» همهی نامههای رسیده یا ارسالی باز و توسط مسئولان خوانده میشدند. خانوادهها این شرایط را پذیرفته بودند. پیروان مسلک وعظ و خطابه، احترامگذاشتن به رژیم امپراتوری را به شاگردانشان میآموختند، وگرنه مؤسسهشان قادر به ادامهی فعالیتهای خود نمیشد، اما در برابر روحیهی سپاهیگری حاکم بر سایر دبستانهای فرانسه مقاومت میکردند.