کتاب نرمولک بیادب نوشته طاهره ایبد، داستان دختربچهای است که یک تکه ابر را میگیرد و با خود به خانه میبرد و اسمش را نرمولک میگذارد.
او میخواهد با ابر بازی کند و آن را به رختخواب میبرد. صبح که دختر کوچولو از خواب بیدار میشود، مادر نگاهی به تشک او میاندازد و عصبانی میشود؛ ولی آخه چرا؟
نرمولک میخواست از توی یقهام بپرد بیرون. گفتم: «بیخود وول وول نخور، نمیگذارم بری، من تنهایی حوصلهام سر میره، باید با من بازی کنی.»