داستان عنکبوت بیتار نوشته طاهره ایبد که قصهای عبرتآموز دارد. این قصه دربارهی عنکبوت طمعکاری است که علیرغم سیر بودن با دیدن یک کرم ابریشم کوچک، تصمیم میگیرد تا او را به عنوان غذایش بخورد و برای خوردن کرم کوچک نقشهای میکشد تا او را فریب داده و به دام اندازد، اما نقشهی عنکبوت بدجنس به خودش برگشته و او را اسیر میکند....
عنکبوت نقشهای کشید. گفت: «چیزه... امروز هر کاری میکنم تارم نمیآید، میشود به من یه کم تار بدهی؟»
کرم ابریشم دست از بافتن کشید با چشمهای سیاهش به عنکبوت خیره شد.
عنکبوت دستپاچه گفت: «باور کن!»