کتاب شلهزرد به قلم سهیلا علویزاده و با تصویرگری افروز قلیزاده به همت نشر امیرکبیر وارد بازار کتاب شده است. ماه مبارک رمضان است. فرزاد به خاله کمک میکند تا شلهزردها را به همسایهها بدهد. او به در خانهای قدیمی میرود؛ ولی هر چه زنگ میزند و منتظر میماند، کسی نمیآید. فرزاد به اطراف نگاه میکند و بعد شلهزرد را میخورد. در همین موقع، در خانه قدیمی باز میشود؛ فرزاد از ترس پا به فرار میگذارد و...
وقتی فرزاد با ظرف شلهزرد از توی کوچه میگذشت، نگاهش به خانهی قدیمی افتاد. ایستاد. صدای برنامهی نزدیک افطار از تلویزیون و رادیوهای خانهها بلند بود. فرزاد تصمیمش را گرفت، به طرف خانهی قدیمی رفت. زنگ خانه را زد و منتظر ایستاد.