سنگ کوچولو داستان کودکانه به قلم افسانه شعباننژاد کاری از انتشارات امیر کبیر است.
سنگ کوچولو داستان یک سنگ در در یک نانوانی سنگک است که دوست دارد برود بیرون و همه جا را ببینند.
یکی بود، یکی نبود. یک گوشه از این دنیای هزار گوشه توی یک نانوایی سنگک، یک سنگ کوچولو بود.
سنگ کوچولو دوست داشت از نانوایی بیرون برود. اینجا را ببیند، آنجا را ببیند؛ برای همین یک روز محکم به یک نان سنگک چسبید و همراه مامانی که نان را خریده بود، بیرون رفت. آنها رفتند و رفتند تا به خانه رسیدند.