نظر شما چیست؟

معرفی کتاب بالای بالای بالا

کتاب بالای بالای بالا نوشته سوسن طاقدیس است و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرده است. قصه‌ها مزایای بی‌شماری دارند و کودکان از طریق داستان‌ها موارد زیادی را یاد می‌گیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان می‌دهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیاد را می‌آموزند.

آموزش‌ها می‌تواند مهارت‌های زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزش‌ها چون به‌صورت داستان برای کودکان خوانده می‌شود، از شنیدن آن لذت می‌برند و در ذهنشان باقی می‌ماند. مطالعۀ داستان همچنین تأثیرات فراوانی بر کودکان و نوجوانان می‌گذارد؛ قدرت درک و خیال‌پردازی‌شان تقویت می‌شود، خلاقیت در آن‌ها پرورش پیدا کرده و دایرۀ واژگانشان گسترش پیدا می‌یابد. قصه‌ها همچنین با ایجاد سؤال در ذهن کودکان و نوجوانان، به آن‌ها آموزش می‌دهند.

کتاب بالای بالای بالا یک داستان تخیلی و زیبا برای کودکان است که به موضوعاتی چون رشد، ترس و مسئولیت‌پذیری می‌پردازد. این داستان با تمرکز بر رابطهٔ عاطفی بین مادر و فرزند آغاز می‌شود. مادر گربه به فرزندش نگاه کرده و نگران می‌شود، زیرا فرزندش در حال تلاش برای بالارفتن از درخت است. این احساس نگرانی به‌خوبی از طریق توصیف حالات مادر گربه منتقل می‌شود؛ او با ترس و دلهره به یاد روزهای جوانی خود می‌افتد و متوجه می‌شود که حالا نوبت فرزندش است که تجربه‌های مشابهی را پشت سر بگذارد.

داستان بالای بالای بالا در تلاش است تا به کودکان نشان دهد که هر کودک باید بتواند از چالش‌ها عبور کند و به‌تدریج یاد بگیرد که چگونه با خطرات مواجه شود. مادر گربه هم‌زمان با نگرانی‌اش، از این واقعیت نیز آگاه است که اگر فرزندش هرگز از درخت بالا نرود، چطور می‌تواند یاد بگیرد و رشد کند. کتاب بالای بالای بالا به‌خوبی احساسات و تجربیات مادر را با تجربیات فرزندش در هم می‌آمیزد و به کودکان این پیام را می‌دهد که والدین همیشه نگران فرزندان خود هستند، اما این نگرانی بخشی از فرایند یادگیری و رشد است. این داستان می‌تواند به بچه‌ها کمک کند تا با ترس‌های خود مواجه شوند و درعین‌حال به اهمیت تجربه و یادگیری از اشتباهاتشان پی ببرند.

گزیده کتاب بالای بالای بالا

« مامان گربه به بچه‌اش نگاه کرد، دلش لرزید. تنش ارزید. همۀ موهایش راست ایستاد و با خود فکر کرد: حالا می‌فهمم چرا آن روز که من بچه بودم و از دیوار بالا رفتم، مادرم آن‌قدر بی‌تابی می‌کرد.

با صدی آرامی گفت: میو میو عزیزکم، دخترکم. چرا از درخت می‌روی بالا؟ خیلی خطرناک است. تو هنوز خیلی کوچکی. با خودش فکر کرد: اگر از حالا این کارها را شروع نکند، پس کی یاد می‌گیرد؟ ولی دلش می‌لرزید. می‌ترسید.»

صفحات کتاب :
12
دیویی :
‏‫‭‮دا‬۱۳۰‏‫‭ط۱۵۲ب‮‌الف‬ ۱۳۹۵‬
کتابشناسی ملی :
۴۱۲۷۵۷۵
شابک :
978-964-300-936-6
سال نشر :
1395

کتاب های مشابه بالای بالای بالا