کتاب منم بازی! قصه چهارم از مجموعه «قصههای موش کوچولو» نوشته لاله جعفری که انتشارات امیرکبیر آن را وارد بازار کرده است.
یک روز موشی و مامان موشی بیرون از خانه به تپههای خاکی رسیدند. باد خاکها را از نوک تپه، سر میداد پایین. خاکها سُربازی میکردند. موشی خندید و گفت: «مامان موشی! منم بازی، منم بازی!» موش کوچولو در این داستان به تازگی با خاک و گِل آشنا شده و با آنها سخن میگوید.
موشی گِل را گولّه کرد. توپش کرد و انداخت هوا. توپ گِلی بالای تپهی خاکی افتاد. موشی دوید دنبالش. توپ گلی را بغل کرد و با دمش قل داد پایین. قل قل قل..... خاکها به توپ چسبیدند. توپ گلی هی بزرگ شده، بزرگ و بزرگ و بزرگ...