کتاب گلهایی برای اَلجرنون داستانی تخیلی نوشته دنیل کیز و ترجمه زهره جواهری میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است.
این کتاب داستانی عجیب و تاثیرگذار از عمل جراحی پسری به نام چارلی است. چارلی سی و هفت ساله است، ضریب هوشی پایینی دارد و روزها کار میکند و شبها در یک کلاس آموزش استثنایی شرکت میکند. حالا قرار است با یک عمل جراحی عجیب و پیشرفته، ضریب هوشی او را بالا ببرند.
اَلجرنون رو شکست دادم. خودم هم حواسم نبود تا اینکه برت بهم گفت اما دفه دوم که مسابقه دادیم اون منو برد آخه خیلی دسپاچه شده بودم جوری که قبل از تمومشدن مسابقه از روی صندلی افتادم پایین بعد هشت بار بردمش باید باهوشتر شده باشم که تونستهم موش باهوشی مث اَلجرنون رو شکست بدم اما احساس نمیکنم که باهوشتر شده باشم.
میخاستم باز هم با اَلجرنون مسابقه بدم اما برت گفت واسه امروز کافیه گذاشتن یه دقه اَلجرنون رو توی دستام بگیرم اونقدا هم حیوون بدی نیس مس یه توپ پارچهای نرمه چشماش رو هی باز و بسته میکنه چشماش سیاهه دور چشماش صورتیه خاستم بهش غذا بدم آخه ناراحت بودم که ازش بردهم دلم میخاس بهش مهربونی کنم باهاش دوست بشم برت گفت اَلجرنون موش مخسوسیه که روش همون جراحی شده که روی مغز من کردهن اولین حیوونیه که تونسته این مدت طولانی رو باهوش بمونه برت به من گفت اَلجرنون اونقد باهوشه که تا روزی یه تست حل نکنه بهش غذا نمیدن مس اینه که به یه در قفلی زده باشن که هر روز رمزش عوض میشه اَلجرنون واسه اینکه غذا گیرش بیاد باید هر روز چیز تازهای یاد بگیره خیلی ناراحت شدم آخه اگه اَلجرنون چیز تازهای یاد نمیگرفت گرسنه میموند به نظرم درست نیس که واسه اینکه به کسی غذا بدن مجبورش کنن امتحان بده اگر خود دکتر نمور رو به این کار مجبور میکردن چیکار میکرد فکر کنم با اَلجرنون دوست بشم.