کتاب مرگ خوش از کامو و با ترجمه احسان لامع به زبان فارسی برگردانده و در انتشارات نگاه به نشر نیز منتشر شده و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. آلبر کامو این کتاب را با محتوای کلی پیرامون «مرگ» نوشته است و نقش اول آن را مردی از الجزایر به نام مورسو قرار داده است.
آلبر کامو کتاب مرگ خوش را با محتوای کلی پیرامون «مرگ» نوشته است و نقش اول آن را مردی از الجزایر به نام مورسو قرار داده است، که با وجود قتلی که انجام داده در پی «خوشبختی» است وعاقبت نیز گویا «خوشبخت» از دنیا می رود. در حقیقت از توفیراتی که این رمان با دیگر کتب های نویسنده دارد این است که این بار بر خلاف کتاب های دیگر که همه به «پوچی» می رسیدند ولی در کتاب حاضر با «خوشبختی» به پایان رسید.
آلبر کامو، زاده ی ۷ نوامبر ۱۹۱۳ و درگذشته ی ۴ ژانویه ۱۹۶۰، نویسنده، فیلسوف و روزنامه نگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه است.پدرش «لوسین کامو» فرانسوی فقیری بود که در الجزیره برزگری می کرد و در آن جا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام های لوسین (هم نام پدر) و آلبر شد. کودکی کامو در یک زندگی فقیرانه ی طبقه ی کارگری سپری شد.
نسخهی چاپی کتاب مرگ خوش را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری نمایید. پس از خرید، کتاب برای شما ارسال خواهد شد.
کتاب حاضر به روایت زندگی مردی با نام مورسو می پردازد که در آغاز رمان، جان «مرد فلجی» را با رضامندی وی می گیرد تا صاحب دارایی های آن شود. شخصیت اصلی داستان یعنی همان مورسو بعد از به قتل رساندن آن مرد افلیج به «ایتالیا» می رود تا با سعادت و شادکامی از دنیا رود.
کتاب مرگ خوش در دو فصل و با عنوان های مرگ طبیعی و مرگ عمدی به نگارش در آمده است.
در آغاز صبح چراغ های مه گرفته ی خودروی مورسو در امتداد جاده ی ساحلی می درخشیدند. او پس از ترک الجزیره از کنار گاری های شیر می گذرد و حتی بوی گرم اسب ها، وی را از خنکی با مداد سر حال تر می کند. هوا هنوز گرگ و میش بود. آخرین ستاره رفته رفته در آسمان ناپدید می شد و او فقط می توانست در تاریکی جاده صدای آرام خودرو را بشنود. هر از گاهی از دور دست، صدای سم اسب ها و جرنگ جرنگ ظرف های شیر به گوش می رسید، تا آن که نور چراغ هایش در تاریکی روی نعل اسب ها درخشید. سپس همه چیز به سرعت ناپدید شد. تند پیش می رفت و شب به تندی به روز مبدل می شد.
از دل تاریکی که هم چنان میان تپه ها باقی بود، خودرو از جاده ی تهی مشرف به دریا، جایی که صبح خودنمایی می کرد، بالا می آمد. به سرعتش اضافه کرد. صدای ضعیف کشیده شدن چرخ ها روی آسفالت شبنم زده رفته رفته بلندتر می شد. هر پیچی را رد می کرد. چرخ ها به صدا در می آمدند و زمانی که جاده مستقیم می شد، در یک لحظه صدای دور گرفتن موتور، آوای ملایم دریا را که از ساحل پایین به گوش می رسید، در خود غرق می کرد. فقط هواپیماست که به انسان، تنهایی آشکاری، بیش از آن چه در خودرو حس می کند می بخشد.
مورسو با یقین به حضورش و خشنود از دقت حرکاتش، در عین حال می توانست به خود و آن چه نگرانش می کرد، فکر کند. روز در انت های جاده خودنمایی می کرد. خورشید بر فراز دریا اوج می گرفت و دشت را از هر طرف که تا لحظه ای پیش برهنه بود، بیدار می کرد و آن جا را آکنده از بال بال زدن سرخ پرندگان و حشرات می کرد. هر از گاهی کشاورزی از میان این دشت ها می گذشت و او که با سرعت می گذشت، چیزی بیشتر از تصویر شخص گونی به دست که روی زمین مرطوب و چسبناک خم شده بود، به خاطر نمی سپرد. خودرو، بار دیگر او را به لبه ی سراشیبی مشرف به دریا آورد؛ رفته رفته سراشیبی، بیشتر می شد و هم چنین نمای شان که در پرتو سحرگاهی بی نظیر بود، رفته رفته روشن تر می شد و به یک باره چشم اندازی از درختان زیتون، صنوبر و کلبه های سفید را نمایان می کرد. سپس پیچ دیگری خودرو را به طرف دریا که همانند هدیه ای بر افروخته از نمک و خواب به سویش پیش می آمد، هدایت کرد. در آن زمان، خودرو روی آسفالت صدا داد و به طرف دامنه ی تپه و دریا برگشت.
بدون تردید (Albert Camus) نویسنده کتاب مرگ خوش در این داستان تحت تأثیر نیچه بوده است. در سن بیست و پنج سالگی، کامو رمان مرگ خوش را می نویسد و چهره ی دیونیزیوس و مقوله ی اراده ی معطوف به خوشبختی را نشان می دهد که عصیان قهرمان داستان خود را با اندیشه ی خلاف زمانه ی نیچه، تغذیه میکند. کامو به دنبال خوشبختی است و خوشبختی در گرو داشتن پول و ثروت و این که انسان فقیر نباشد. اما نیچه انسان فقیر را ناتوان و توانگر را بخشاینده میداند.
مرتضی عابدینی معتقد است که کتاب مرگ خوش (A Happy Death) پیش زمینه ای بوده تا کامو معروف ترین اثر خود یعنی رمان «بیگانه» را خلق کند. این نویسنده در «مرگ خوش» از خاطرات سفر خود به ایتالیا و منطقه بلکو در اروپای مرکزی استفاده کرده است و ماجرای مردی را نقل می کند که برای رسیدن به خوشبختی، فرد ثروتمند و افلیجی را به قتل رسانده و اموالش را تصاحب میکند
کوثر علیزاده معتقد است که رمان مرگ خوش، اولین کتاب آلبر کامو است که 17 سال بعد از مرگش منتشر شده است. کامو این اثر را در جوانی نوشت و بیشترین خاطرات خود را از سفرش به منطقه ی بلکو، اروپای مرکزی، به ویژه ایتالیا را به تصویر کشیده است. قهرمان داستان مورسو، کارمند الجزایری است که از سرنوشت خود در زندگی خسته شده است. او مرد کهن سالی با نام زاگرو(Zagreus) را ملاقات می کند که او را کشته و از وی دزدی می کند. پول مورسو را از زندگی همراه با مشقت کارمندی می رهاند و او زندگی در سفر را آغاز می کند. او ناراضی به الجزیره بازمیگردد تا زندگی لذت جویانه ای با سه دختر جوان داشته باشد. هر چند زندگی باز هم در خشنود سازی او شکست می خورد. در نهایت او خلوت را برمی گزیند و خوشحالی را کشف می کند که در مسیر آن به بیماری پایانی رسیده و با مرگی خوش از دنیا می رود.
مشخصات کتاب مرگ خوش در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | نگاه |
نویسنده: | آلبر کامو |
مترجم: | احسان لامع |
تعداد صفحه: | 144 |
موضوع: | داستان خارجی |
قالب: | چاپی |