کتاب دختری که فیل دزدید نوشته نیزرانا فاروک و ترجمۀ امیر حیدری باطنی است که توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. فاروک در این داستان مخاطبانش را با فضای حاکم بر جامعهی هندوستان و نظام ارباب و رعیتی آشنا میکند. علاوهبر این، با پیش بردن جذاب ماجرا، مخاطب را در تکاپوی آن نگه میدارد که داستان را دنبال کند.
چایا دختری مهربان و در عین حال تر و فرز است. او در یکی از روستاهای هند زندگی میکند. از قضا، یکی از بچههای همان روستا درگیر بیماری است و باید تحت مداوا قرار بگیرد، اما هزینههای درمان او بالاست. برای همین چایا تصمیم میگیرد که سری به قصر پادشاه بزند و کمی از جواهرات ملکه را بدزدد! جواهرات دزدیده میشوند، اما اتفاقات آنطور که چایا انتظار دارد پیش نمیرود. یکی از دوستان صمیمی چایا به جرم دزدی دستگیر میشود و هیچ راهی برای نجاتش وجود ندارد. حالا همه منتظر اعدام او هستند؛ مگر اینکه چایا کاری برایش بکند. اما چهکاری؟! آیا دزدیدن یک فیل کمکی به او و دوستش خواهد کرد؟ این رمان، داستانی دربارۀ همبستگی چند نوجوان برای غلبه بر بیعدالتی است.
چایا کیسهاش را باز کرد و جواهرات را بیرون ریخت. آن جواهرات روی سطح چوبی که نیل مشغول کندهکاری بود، جیرینگجیرینگ صدا کردند و پراکنده شدند و در شیارهای مختلف چوب رفتند. آن تکه یاقوت کبود به آبیترین رنگ دنیا میدرخشید، بعد از آن از نظر زیبایی یک تکه یاقوت صورتی بیشتر از همه به چشم میآمد و از نظر درخشش بعد از آن یاقوت کبود در مقام بعدی قرار میگرفت. ستارهای نقرهای درون آن بود که میدرخشید.