کتاب شهر گلهای خاکستری نوشته سرور کتبی با تصویرگری مهرنوش معصومیان در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.
شهر گلهای خاکستری داستان پسر کوچکی است که در بیشهای سرسبز زندگی میکند. یک روز صبح پسرک روی زمین مرطوب بیشه، فانوس کهنهای پیدا میکند. بعد از روشن کردن فانوس، دود و غبار غلیظی همهجا را پر میکند و بهدنبال آن بلبل کوچکی از میان دودوغبار پرکشید...
شعله با فروغ کوچکی میسوخت و از فروغ چشمهای پیرمرد کاسته میشد. پیرمرد سر برداشت و به خورشید نگاه کرد. چقدر بزرگ بود! در طول زندگیاش هیچگاه خورشید را آنقدر بزرگ و درخشان ندیده بود.
ناگهان پرندهای جلوی دید پیرمرد را گرفت و دور سر او چرخید. پیرمرد با تعجب به او نگاه کرد. پرنده در میان پرهای زیبایش پری خاکستری داشت. پرنده گفت: «پیرمرد! اینجا سرزمین دوردستی است که از شهرهای دیگر بسیار فاصله دارد؛ تو چگونه توانستی خود را به این سرزمین دور برسانی؟»