کتاب اگر گرگ بودی، اثر مادلن دنی با تصویرگری خاویر موست؛ با بیانی ساده و شیوا به روایت چندین داستان پرداخته که اطلاعات ارزشمندی دربارهی گرگها و روش زندگیشان در اختیار مخاطبان قرار میدهد.
از زمانی که، در فضای گرم و راحت لانۀ زیرزمینی، شیر مادرت را میخوردی، مدتها گذشته است و تو کاملاً بزرگ شدهای. در این ماههای گذشته، چیزهای زیادی آموختی تا سرانجام شکار و مبارزه و رعایت قانونهای گله را فراگرفتی. حالا دو سال داری. پاییز آمده است و روز مهمی است؛ تو باید گروهت را ترک کنی و بکوشی جفتی بیابی و قلمرو آزادی را پیدا کنی. دیگر، مسئولیت زندگی بر دوش خودت است.
این اولین بار در زندگی توست که در جنگل پهناور روسیه تنها هستی. سفر طولانیات شروع میشود. تا همین دیروز، در ناحیۀ بیدرخت وسیعی در میان جنگل با برادرانت بازی میکردی و حالا، با دلی گرفته، مجبوری آنجا را ترک کنی. دیگر، زندگیات را باید خودت اداره کنی. خوشبختانه اعضای گله تو را خوب پرورش دادهاند.
تو گرگی زرنگ و نترس و اجتماعی هستی. مانند دوندگان دو استقامت، از میان درختان غان و صنوبر راهت را پیدا میکنی و پیش میروی. سرانجام به بالای تودۀ تخته سنگهای صاف و خاکستری رنگی میرسی که مرز قلمرو گلهات را تشکیل میدهند. نگاهی به اطراف میاندازی. گرگهای ولگرد دیگری هم، مانند تو، از این مکان میگذرند.. .