نظر شما چیست؟

 

معرفی کتاب بینایی

 

 رمان بینایی درحقیقت ادامه‌ی رمان کوری است. خواننده برای آنکه بتواند حوادث این کتاب را به‌خوبی درک کند، لازم است تا اول رمان کوری را بخواند تا به رابطه حوادث این دو رمان پی ببرد. 
   ژوزه ساراماگو در کوری از بی‌هویتی آدم‌ها می‌گوید و شناخت آنها را نسبت به خودشان و مسایلی که در اجتماع آنها رخ می‌دهد، به نقد می‌کشد و این بی‌هویتی اجتماعی و سیاسی آدم‌های یک شهر که پایتخت یک کشور فرضی است، در نماد بیماری کوری ظاهر شده و باعث بروز کوری سفیدی در آنها می‌شود. ساراماگو می‌گوید که این آدم‌ها با وجود نور و روشن بودن مسیر زندگی‌شان آن را نمی‌بینند و دچار کوری سمبلیک شده‌اند. تنها یک‌نفر است که از هویت خود و مسایلی که در جامعه می‌گذرد آگاه است و او کسی است که از این بیماری سمبلیک مصون می‌ماند.
   در پایان رمان کوری می‌بینیم که آدم‌ها متوجه هویت واقعی خود شده و چشم‌شان به مسایل اجتماعی و سیاسی جامعه‌ی خود باز شده و با نگاهی دیگر به دنیای خود نگاه می‌کنند.
   در بینایی، تمام آدم‌هایی که از بیماری کوری رهایی یافته‌اند به یک شناخت عمیق نسبت به موجودیت خود و نقش‌شان در اجتماع رسیده‌اند. به‌خاطر همین هم آنها کوری سفید خود را به برگه‌های رأی می‌دهند و در انتخابات، همگی با یک انسجام هماهنگ، آرای سفید به درون صندوق‌ها می‌اندازند.

گزیده کتاب بینایی

در اوضاع افتضاح رأی‌گیری‌ها، رییس حوزه‌ی رأی‌گیری ایستگاه چهارده پلینگ  درحالی‌که چتر باران‌خورده‌اش را می‌بست و بارانی خود را که برایش استفاده‌ی چندانی در این فاصله‌ی چهل‌متری نفس‌گیر از محل پارک اتومبیلش تا دری که از آنجا ظاهر شده بود، نداشت، از تن درآورد.
   او به منشی که برای خیس‌نشدن کمی آنطرف در ایستاده بود، گفت: «امیدوارم من آخرین نفر نباشم.»
   منشی خیلی آرام جواب داد: «معاون‌تان هنوز نرسیده است و ما وقت زیادی داریم.» با این حرفش قدری او را آرام کرد.
   رییس حوزه درحالی‌که وارد اتاق رأی‌گیری می‌شد، گفت: «این یه‌شاهکاره که ما همگی با یک برنامه‌ریزی درست در این باران به‌موقع به اینجا برسیم.»
   بعد به افراد پشت میز و معاونان آنها سلام گفت. او سعی می‌کرد تا با کلمه‌های شبیه هم با آنها حرف بزند و حالت صورت و آهنگ صدایش تغییر نکند تا به این ترتیب بتواند عقاید سیاسی‌اش را پنهان نگه دارد.
   یک رییس حوزه‌ی انتخاباتی؛ به‌خصوص در محل حوزه‌ی خودش، باید طوری رفتار کند که نشان دهد به حزب خاصی وابسته نیست و عقایدش پنهان بماند.
   به‌جز هوای بارانی که باعث سنگینی جوّ آنجا شده بود، درون اتاق رأی‌گیری هم به‌خاطر آنکه فقط دو پنجره‌ی کوچک داشت که به حیاط باز می‌شد و در روزهای آفتابی کمی نور به‌درون می‌آمد، خفقان‌آور بود.
   

صفحات کتاب :
296
کنگره :
1392 9 ب 4 الف / PQ9276
دیویی :
342 / 869
کتابشناسی ملی :
3226447
شابک :
9789644530920
سال نشر :
1392

کتاب های مشابه بینایی