کتاب سرودههای عاشقانهی یک سرهنگ، اثر علیاکبر اسلامیانبیدلخراسانی؛ مجموعه شعری است که با بیان دلنشین و عاشقانه، دلنوشتههایی از دلدادگی را برای مخاطبان خویش به ارمغان آورده است.
روی ماهت تا در آب افتاده بود
در دل آب التهاب افتاده بود
چشمهایت مست بود انگار که
تازه در ظرف شراب افتاده بود
خلق را بیتاب دیدم گوئیا
در سر زلف تو تاب افتاده بود
هر کجای شهر رفتم، عاشقی
از غم عشقت خراب افتاده بود
وه چه زیبایی؟ سؤالی بود که
بر لب ما بیجواب افتاده بود
صبح آمد! آفتاب آیا کجاست
تو نگو، دلبر به خواب افتاده بود
شد کتاب شعرهایم کم فروش
این غزل چون از کتاب افتاده بود
**
حال دلم را خوب کردی یار، ممنون
بردی غبار از این تن تبدار، ممنون
گل کرد طبع شعر من با دیدن تو
شاعر شدم از لحظهی دیدار، ممنون
بسیار لطف و مرحمت کردی عزیزم
از اینکه پیشم آمدی بسیار، ممنون
من با تو زیبارو به آرامش رسیدم
ای خوب، ای محبوب، ای دلدار، ممنون
فردا و پسفردا و فرداهای دیگر
بازم بکن این کار را تکرار، ممنون
اینکه تو معشوق منی، من عاشق تو
این کار را هرگز نکن انکار، ممنون