در من خیابان بلندی سـت
که او را نگشته ای
با من بیا تا قدم بزنیم ...
با من بیا تا کوچهْ باغِ شعرهایم
تا شهر کوچک پاییز ...
تا بوی رقیق باران را
در خواب برگ های طلایی شعرم
که با من اسـت اسـتشمام کنی
با من بیا که تو را
عاشقانه ها در راه اسـت
اینجا قلب من
پرنده ی کوچک پاییزی
آواز خوان فصل های بی تکرار اسـت
اینجا پُر اسـت از نَم دلتنگی و بوی اشک
در من چه کوچه باغ ها
که تو را می بَرَد به سـم خدا
اینجا کنار گُل و آب و آینه
اینجا کنار روشنی و مهر
زندگی ایستاده اسـت
اینجا درونِ کوچه یِ پاییز شعرمن
رنگی ز بوی مهر خدا آرمیده اسـت
با من بیا تا قدم بزنیم ...