امتیاز
5 / 4.9
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
رایگان

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
شمر که اقوام خویش را فرا خوانده بود به آنها گفت : برای شما مژده آوردم امان آوردم بی جهت خود را با برادرتان حسین به کشتن ندهید به این سو وبه این سپاه بیایید. و ابوالفضل دیگر مجالی نداد که شمر باقی سخنان خود را تمام کند و گفت . دست و زبانت بریده باد از این امانی که برایمان آورده ای آیا این مژده تو بود . این ننگی که نامش را مژده گذاشته ای این ننگ که ما از یاری حسین وچنان برادر بزرگواری دست بکشیم و به گروه شما درندگان بپیوندیم ...

کتاب های مشابه زندگانی امام حسین (ع) - قسمت دوم