نظر شما چیست؟

معرفی کتاب دژ

کتاب دژ نوشته آنتوان‌ دو سنت‌ اگزوپری که نوشتن آن سال‌ها به طول انجامید و با این حال ناتمام باقی ماند. داستان کتاب راجع به مردی جوان است که در قانون‌گذاری به انسانی خردمند بدل شده است. او از روی عشق و توجه‌اش به مردم برای یک امپراطوری بزرگ قوانینی تنظیم می‌کند.

می‌گویند انسان آزاد به‌دنیا می‌آید، اما بعد در زندان‌های زندگی به‌بند کشیده می‌شود. این گفته اشتباه است. انسان هنوز متولد نشده در زهدان مادر اسیر است، قدم به این دنیا هم که می‌گذارد زندانی تخته‌بند تن است، تازه پس از آن زندان‌ها، قفس‌ها، تخته‌بندهای زندگی، اجتماع و قوانین‌ومقررات گرفتارش می‌کند.

اگزوپری عاشق آزادی است؛ آن‌را در آسمان که به بی‌نهایت راه دارد و روی زمین، در صحرا که دیوار و سد و مانعی در آن نیست می‌جوید. متاسفانه آدم‌ها جویای قفس و زندان و اسارت هستند، اگر زندگی هم برای‌شان نسازد خودشان به‌وجود می‌آورند. دژ در دل صحرا نماد همان زندان، همان قفس و همان تخته‌بند است.

اگزوپری در سراسر این حدیث نفس طولانی به اسارت بشری تاسف می‌خورد. اما او خودش جزو آن بزرگانی است که نه تنها تن به اسارت زندگی و جامعه نداد، بلکه خود را از تخته‌بند تن هم رها ساخت.

گزیده کتاب دژ

اگر با دشمنم بجنگم، استوارش کرده‌ام. آبدیده و پوست‌کلفتش کرده‌ام. اگر به‌نام آزادی‌های آینده بیهوده ادعا کنم دارم الزام‌هایم را تقویت می‌کنم، در واقع جبر را بنیاد نهاده‌ام، اگر برای به‌دست آوردن صلح بجنگم، جنگ را بنا نهاده‌ام. صلح به‌هیچ‌وجه چیزی نیست که آدم بتواند با جنگیدن، به آن دست یابد. اگر گمان کنم صلح را به کمک سلاح‌هایم به دست آورده‌ام و بعد سلاحم را زمین بگذارم، مرده‌ام. چون صلح را نمی‌توانم به دست بیاورم، مگر آن را بنا نهم.

بنا نهادن صلح مانند ساختن اصطبل بزرگی است که گله به‌طور کامل بتواند در آن استراحت کند. درست مانند ساختن کاخی است به اندازه‌ی کافی بزرگ که همه‌ی مردمان بتوانند در آن به‌هم بپیوندند، بدون اینکه چیزی از بار و بنه‌شان را دور بریزند. 

کتابشناسی ملی :
3557818
شابک :
9786009412655
سال نشر :
1403
صفحات کتاب :
376
کنگره :
‏‫PQ۲۶۲۳ ‭/ن۳‭‬‏‫‮‬‬‮‭د۴ ۱۳۹۳
دیویی :
‏‫‬‮‭۸۴۳/۹۱۲

کتاب های مشابه دژ