کتاب درکت میکنم، اثر کریس بیم و ترجمه صالح آروندی؛ در سه فصل به نگارش درآمده و به عناوین و موضوعاتی نظیر؛ درک کردن، عدالت و بخشش میپردازد و سعی دارد تا با بازگو کردن اطلاعاتی علمی و شواهدی تجربی، مخاطب را با ابعاد تازهتری از درک و همدلی در ارتباط با دیگران آشنا کند.
5: همدلی در دادگاه
در هالووینِ شش سال پیش در حالی که منتظر قطار ایستگاه متروی خیابان چهاردهم در شهر نیویورک بودم، بهشدت به من حمله شد. مهاجمان من حدود هفت یا هشت نوجوان در یک گروه بزرگ پر سر و صدا بودند که همگی برای تعطیلات لباس مخصوص و ماسک پوشیده بودند. آنها نام مرا صدا زدند، من را از پشت هل دادند و صورتم را به دیوار کوبیدند. وقتی فرار میکردند و من نقش زمین شده بودم، اولین فکری که در ذهنم آمد، این بود: «اینها میتوانند شاگردان من باشند.»
من استاد دانشگاه هستم، اما در دبیرستان نیز تدریس کردهام. من بیشتر دوران حرفهای خود را صرف تحقیق و نوشتن درباره نوجوانان شهری کردم. آنها به دلیل صداقت (گاهی اوقات بیش از حد) و امید و مقاومتشان، گروه مورد علاقه من هستند. بنابراین حتی زمانی که آن بچهها من را رها کردند، در حالی که گودال خونی از من جاری شده بود و باید منتظر یک آمبولانس در آن متروی کثیف میماندم، باز هم داستانهایی راجع به اینکه آنها که هستند، میساختم.
من فوراً با دیدی انسانی به آنها نگریستم و سعی کردم آنها را متناسب با فرضیهای که ساخته بودم (آنها دانشآموز من هستند) در نظر بگیرم تا درد آن حمله عجیب را برای خودم تسکین دهم.
یک روز بعد، کارآگاهی که برای رسیدگی به پرونده من منصوب شد، مرا تحت فشار گذاشت تا فقط جزئیات جسمی متهمان را به یاد بیاورم و وقتی به او گفتم که فقط ماسکهای لاستیکی و شنلهای آنها را دیدهام، او باز هم فرضیههای نژادپرستانه میساخت.