کتاب فلسفه خیال، اثر محمدعلی اردستانی؛ به شناسایی مابعدطبیعی خیال متصل در دو ساحت استدلال عقلی و اجتهاد استنباطی پرداخته است. در این راستا، خیال در فلسفهی مشائیه و فلسفهی اشراقیه و فلسفهی متعالیه مورد تبیین و تحلیل و سنجش قرار گرفته که زمینهای مناسب برای این شناسایی فراهم آورده که با اکتشاف استنباطی به تمامیت رسیده است.
گفتار اول: ادراکات و قوای ادراکی انسانی
دستگاه شناخت در انسان، فعالیتهای گوناگون و عملکردهای فراوان دارد که آنها را با قوای متعدد انجام میدهد. ادراکات انسان، یا صُور است یا معانی. معانی، یا جزئی است یا کلی که مفهومی شامل است. ادراک حصولی بر پایۀ نظر مشهور، چهار نوع احساس، تخیل، توهم و تعقل است و در وجود انسان، قوایی برای ادراک و حفظ و تصرف در ادراکات وجود دارد.
احساس، ادراک شیءِ موجود در مادۀ حاضر نزد مدرِک، بر هیئتهای مخصوص به آن و محسوس با آن از قبیل أین، متی، وضع، کیف، کم و غیر آنها است و بعض آن صفات به گونهای است که شیء در وجود خارجی، از امثال آنها انفکاک نمییابد و در آنها، اشتراکی میان شیء موجود و غیر آن نیست. استعمال لفظ «بعض» در مورد آن صفات، برای خارج کردن مثل جده و أنیفعل و غیر آنهاست که مشمول تعبیر «غیر آنها» پس از ذکر هیئتهای پنج گانۀ أین، متی، وضع، کیف و کم است؛ وگرنه همۀ آن خصوصیات پنج گانه در این اشتراک دارند که شیءِ موجود، اگر چه از مطلقات آنها انفکاک نمییابد، اما از خصوصیات آنها انفکاک مییابد، حتی کیف نیز چنین است ؛ زیرا انفکاک رنگها و طعمها و رایحهها از آن شیء به چیزی مثل تبدل به افزایش و کاهش، اگر چه امکانپذیر است، اما انفکاک مطلق کیف، مانند کیفیات ملموس و کیفیات مختص به کم، از شیء امکانپذیر نیست.