4.0از 5

سکه های ویرانگر

ایلیا و حیفیا 2

رایگان
خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب سکه های ویرانگر

    کتاب سکه های ویرانگر؛ به قلم محسن عباسی ولدی، جلد دوم از مجموعه ایلیا و حیفیا است.
    ایلیا و حیفیا را باید از مجموعه داستان‌های راهبردی و استراتژیک دانست که بنا دارد ذهن کودک و نوجوان را مشغول مسائل بسیار مهم و اساسی کند.

    پیش‌فرض کتاب سکه های ویرانگر این است که ظرف فهم و درک بچه‌ها بیش از آنی که ما خیال می‌کنیم، بزرگ است. در داستان اول با عنوان «دزدان راز ایلیا» مسئلۀ نفوذ مطرح شد.

    خاخام موشل و اطرافیان او تصمیم می‌گیرند با رواج ربا در ایلیا، مردم رو به جان هم بیندازند و انگیزۀ آنان را برای کار کردن از بین ببرند. آقا سید محمد و دوستانش تلاش می‌کنند که مردم را از این نقشه و خطرات آن آگاه کنند.

    بخشی از متن کتاب سکه های ویرانگر

    همه نگران بودند و خاخام موشل عصبانی. اول جلسه خاخام گفت: «من حسابی از دست شماخسته شدم. نمی‌تونم ببینم مردم آبادی ایلیا این‌طوری خوش و خر کتارهم زندگی کنن. ما باید کاری کنیم زندگی ایلیایی‌ها جوری به هم بریزه که حتی یه روزهم. آب خوش از گلوشون پایین نره.»

    ساسون مرد مورد اعتماد خاخام گفت: «جناب خاخام! بله,
    حق با شماست. باید همین کاررو بکنیم.»

    خاخام صدایش را بالا برد و گفت: «ساسون! بس کن.
    نمی‌خواد حرف بزنی. بله بله گفتن‌های شماها به چه دردی
    می‌خوره؟ چند جلسه‌ست داریم با همدیگه صحبت می‌کنیم اما
    حتی یه نقشه درست‌وحسابی نیاوردید؟»

    ساسون دستش راروی شکم بزرگش گذاشت و با چشم‌های
    سبزش به خاخام موشل خیره شد و با لبخند شیطنت‌آمیزی
    گفت: «اما جناب خاخام! من این‌دفعه یه نقشه حسابی آوردم.
    می‌دونم که همه می‌پسندن.»

    خاخام آرام شد. معلوم بود وسوسه شده است. کمی صدایش
    راپایین آورد و گفت: «بگوببینم چه نقشه‌ای؟»

    ساسون نگاهش را در جمعیت چرخاند و نقشه‌اش را این‌طور
    توضیح داد: «شنیدم بعضی از مردم ایلیا امسال نتونستن پول
    خوبی از کشاورزی‌شون دربیارن. برا همین هم نیازمند شدن. ما
    می‌تونیم ...»