کتاب کلاه نو؛ به قلم محمد میرکیانی، جلد سوم از مجموعه داستان های بی دانه است.
کتاب کلاه نو، مشتمل بر چند داستان تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی ب و ج نگاشته شدهاند.
روبهروی درخت چناری در یک خیابان خلوت دیواری بود. گاه میشد که در روزهای خلوت سایهی شاخوبرگ درخت چنار روی دیوار میافتاد و بهتر دیده میشد.
روزی پرندهای آمد و روی درخت چنار نشست که ناگهان سایهی خودش را روی دیوار دید. از دیدن سایهاش غرق تعجب شد؛ چون پرندهای را دید که مثل خودش تکان میخورد و گاهی بالهایش را باز میکرد. پرنده رو به سایهاش کرد و پرسید: «تو چرا مثل منی؟ چرا سیاه شدی و روی دیوار افتادی؟»
سایهی پرنده مثل او کارها را تکرار کرد. پرنده ناراحت شد و گفت: «زود باش از اینجا برو!» ولی سایه هم سر تکان داد و نشان داد که به او میگوید از اینجا برو.