کتاب کورتیسو، اثر آلویزیو آزودو و ترجمه مهدی آقامحمد زنجانی است. «کورتیسو» یا «شهرک سان رومان»، یک رمان اجتماعی، آخرین اثر آزودو و از بهترین و تکمیلترین نوشتههای نویسنده محسوب میشود.
کورتیسو، اصطلاحی که در برزیل و در پرتغال به شهرکهای فقیرنشین، اتاق و خانههای استیجاری موقتی اطلاق میشود که هرکدام برای یک خانواده کمدرآمد در نظر گرفته میشود. عموماً امکانات بهداشتی، دستشویی، توالت و حمام در این مکانها مشترک بوده است.
کتاب کورتیسو با نشان دادن مشکلات کارگران شهری، به لحاظ ادبی نقطه عطفی در ادبیات رئالیستی-ناتورالیستی برزیلی می باشد. داستانی جذاب که در حول و حوش یک شهرک فقیرنشین با خانههایی اجارهای در ریودوژانیرو در دوره امپراتوری دوم سیر اتفاق میافتد و محوریت اصلی آن آرزوهای جاهطلبانه و بهرهکشی انسانی توسط خود انسان است.
در طول دو سال، آن شهرک روزبه روز رونق بیشتری گرفت و پر از جمعیت شد. در سمت عمارت میراندا، نامبرده همچنان از آن وضعیت زندگی بدوی و اغراقآمیز هراسان و بیقرار بود، ناراحت از این که درست در مقابل خانه و زیر پنجرهاش یک جنگل بزرگ رشد کرده و سرمنشأ آن از یک مار سمی بدتر و تنومندتر و همه جا را تخریب میکرد، یک تهدید بزرگ برای کل آن منطقه که میتوانست اوضاع واحوال را به هم بریزد.
از آن جا که در خیابان هوسپیسیو، کسب و کار میراندا بد نبود، برای او دشوار بود که ثروت ژوان رومان با آن شیوه افتضاح و بد را تحمل کند، «مردی که با آن شرایط اسفبار و کثیف زندگی میکرد، هرگز کت نمیپوشید و با یک زن سیاه هم بستر و هم پیاله بود.»
شبها و در روزهای یکشنبه وضعیت بدتر میشد به طوری که وقتی میراندا خسته و کوفته از سرکار برمیگشت و از خستگی کنار میز ناهارخوری دراز میکشید، به اجبار سروصدای کرکننده و ناگواری را که از آن شهرک و از آن موجودات بلند بود گوش میکرد. حتی نمیتوانست بدون دیدن چهره، بوی گند و صدای نفس آن جانوران در حال مقاربت، به پنجره نزدیک شود و نفس راحتی بکشد.