کتاب مرگ پشت و پناهتون باشه به نویسندگی امیر عابدین پور و ویراستاری شیوا صابری می باشد. این کتاب توسط انتشارات افراز به چاپ رسیده است.
در ادامه میخوانید
کتاب مرگ، پشت و پناهتون باشه نمایشنامهای به قلم امیر عابدین پور و بر اساس رمان مغازهی خودکشی(اثر ژان تولی) نوشته شده است.
مغازه خودکشی یک فانتزی سیاهِ تکان دهنده است که نویسنده کتاب مرگ پشت و پناهتون باشه این نمایشنامه را با ایده گرفتن نه اقتباس از این رمان نگاشته است.
همواره برای نگارنده این سوال مطرح بوده که چگونه با وجود این حجم از آثار موفق در حوزه ادبیات داستانی، درام نویسان ایرانی علاقه ی چندانی برای تبدیل این آثار در ساختاری مشخص به ادبیات دراماتیک و در قالب نمایشنامه یا فیلمنامه از خود نشان نداده و نمی دهند. کاری که معمولا ًموفق ترین درام نویسان دنیا به خوبی از پس آن برآمده اند، یعنی همان دراماتیزه کردن متن داستانی با توجه به شناخت از ساختار ادبیات نمایشی یا سینمایی. گاهی بعضی درام نویسان ما، تا جایی پیش می روند که ترجیح شان نگارش متنی متوسط و یا حتی ضعیف است تا اینکه سراغ اقتباس و یا ایده گرفتن از یک متن داستانی موفق بروند. این رفتار دلایل مختلفی دارد که باز کردن تک تک آنها در این مجال اندک نمی گنجد. شاید مهم ترینِ آن، ترس از سایه انداختن شهرت متن اصلی بر سر متن ثانویه باشد.
سال 3102 میلادی، خیلی اتفاقی و به سفارش یکی از دوستانم فیلم انیمیشنی دیدم به نام فروشگاه خودکشی، محصول یک سال قبلِ کشور فرانسه. اقتباسی از یک رمان پر مخاطب، نوشته ژان تولی که در سال 7002 منتشر شده بود. فیلم به واسطه داستان و فضاسازی متفاوتی که داشت، باعث کنجکاوی ام شد تا درصدد پیدا کردن متنی که فیلمنامه انیمیشن از آن اقتباس شده بود برآیم، ضمن اینکه نویسنده ی رمان را از فیلمی به نام پنهان، ساخته ی میشائیل هانکِه به یاد داشتم. ژان تولی در آن فیلم نقش کوتاهی را کرده بود. پس از مدتی که برگردان انگلیسی مغازه ی خودکشی از زبان فرانسه به دستم رسید، متوجه شدم که چقدر- اصطلاحا- رمان از فیلم جلوتر است و در تبدیل به فیلمنامه از جذابیت آن کاسته شده است. ضمن اینکه دریافتم چه پتانسیل بالایی در موقعیت اصلی و حال و هوای این رمان در راستای تبدیل به یک نمایشنامه ی جذاب وجود دارد.
هیث: (انگار با خودش حرف می زند.) واقعا ًنمی تونم بفهمم مشتریا چطوری این حجم از گلِ و کثافت و با کفشاشون این ور و اون ور می برن.
سیمون: (به هیث زل زده) اول صبح فکر خودتو با این سوالای پیچیده و فلسفی درگیر نکن.
هیث: (با لحنی طعنه آمیز و زیر لب) آره، حق با توئه... ناگهان صدای کوبیده شدن دربی فلزی به گوش می رسد. آلن از زیرزمین بیرون آمده و از پشت قفسه ها ظاهر می شود. قدی متوسط، کله ای طاس و عینک ته استکانی بر چشم دارد، نق زدن عادت همیشگی اوست.
آلن: چند بار به شماها گفتم از این شرکت های جدید خرید نکنید؟
همه ی جنساشون آشغال و به درد نخوره. صدای مشتریا در میاد. آخه من آبروی خانوادگیمو توی این مغازه از سر راه نیاوردم که شماها اینجوری به بادش بدید. (هیث و سیمون به کارهای خود مشغولند و گویی صدای او را نمی شنوند.) ما همیشه باید از شرکت مرگ آوران خرید کنیم، همیشه. فقط شرکت مرگ آوران، چرا متوجه نیستین؟! اونا حداقل دویست و سی سال سابقه ی درخشان دارن! تمام جنساشون گارانتی داره و مرگ مشتری رو تضمین می کنه.
هیث: (در حالی که به کارش ادامه می دهد.) حالا مگه چی شده آلن که باز اول صبح داری این جوری خون خودتو کثیف می کنی؟
سیمون: حتما ًباز خودکشی ایمی موفقیت آمیز نبوده.
هیث: (زیر لب) اون که باید باعث خوشحالیش بشه.
نسخه الکترونیک کتاب مرگ پشت و پناهتان باشد در فراکتاب، در اختیار شماست و شما میتوانید آن را در نرم افزار فراکتاب دانلود و مطالعه نمایید.
مشخصات کتاب مرگ پشت و پناهتون باشه را در جدول زیر مشاهده می کنید:
مشخصات | |
ناشر: | افراز |
نویسنده: | امیر عابدین پور |
تعداد صفحه: | 95 |
موضوع: | هنر |
قالب: | pdf اختصاصی |