در کتاب ادبیات نمایشی در ایران از ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰، پنج نمایشنامه نویس مهم این دوره معرفی می شوند و مهم ترین آثارشان از نظر مضمون، شخصیت پردازی، زبان، گفتار، فضا، حالت، سبک، زمان و مکان مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند.
در این دوره نمایشنامه نویسان بسیاری پدید آمدند. بسیاری از این نمایشنامه نویسان خود کارگردان بودند و بیش تر کارگردانی و اجرای نمایشنامه برایشان اهمیت داشت، تا ویژگی ادبی آن. این دوره پنج نمایشنامه نویس برجسته دارد. این پنج تن عبارتند از:
حسن مقدم، ذبیح بهروز، رضا کمال (شهرزاد)، سیدعلی خان نصر، و گریگور یقیکیان.
در دوره رضاشاه پهلوی، طرح مباحث ناسیونالیسم، باستان گرایی و تجدد که از دورهی مشروطه آغاز شده بود، شدت گرفت. حکومت پهلوی به این گرایشها توجه نشان داد و به تقویت و تحکیم آنها در جامعهی رو به رشد ایران پرداخت. مهم ترین ابزار ترویج این گرایشها در جامعه، ابزار فرهنگی و هنری بود، بنابراین هنرمندان تئاتر که این هنر را بهترین وسیله برای رشد آگاهی مردم و رفع موانع پیشرفت ایران میدانستند، به این گرایشها توجه نشان داده، سعی کردند نمایشنامههایی بر مبنای بن اندیشههای ناسیونالیسم، باستان گرایی و تجدد بنویسند.
تئاتر و ادبیات نمایشی در این دوره، نسبت به آثار دوره مشروطه (آخوند زاده، میرزا آقا تبریزی و موید الممالک فکری ارشاد) دچار ضعفهای عمدهای در شیوهی نگارش و مضمون است، اما این آثار با همهی ضعفها و نواقص، اولین قدمهای رو به رشد این هنر در ایران هستند.