کتاب داستان هایی از جنس زندگی در قدیم مجموعه داستانهایی به قلم رضوان نیلیپور است که توسط انتشارات افراز منتشر شده است. همچنین کتاب داستان هایی از جنس زندگی در قدیم، برنده جشنواره کشوری داستان آب میباشد.
آن روز شمسالملوک تند به اتاق رفت و گوشهای نشست. زانو در بغل گرفت و زارزار گریه کرد. فاطی کوچولو، پیش ننه خوبه رفت و خبر داد. ننه خوبه از پلهی درگاهی بالا آمد و سرش را از لای پرده داخلِ اتاق کرد. «چی شده، چرا گریه میکنین.» مسالملوک دماغش را لای دستمال فین کرد و سرش را بالا آورد.
«آخه این چه کاری بود که آقا یاسین کرد.» ننه خوبه پرده را کنار زد، داخل شد و روی پادری ایستاد.
«مگه چیکار کرده. خلاف شرع که نکرده. زن گرفتن که گناه نیس. اینجور که شما گریه میکنین، فکر کردم راسیراسی اتفاقی افتاده.»
شمسالملوک باز دستها را جلوی صورت گرفت و شانههایش تکان خورد. ننه خوبه از روی پادری، یک قدم جلو آمد.
«طوری که نشده. پناه دادن به یک زنِ بیپناه که گناه نیس. از خرجیِ شما که نمیخواد کم کنه. چند نفر رو براتون اسم ببرم که دوتا زن دارن، توی یه خونه.» بچه توی ننو بیدار شد و به گریه افتاد. ننه خوبه پرده را مشت کرد.
«بلند شین برین شیرش بدین، بلند شین.»