کتاب فکر می کنی سگ ها فکر می کنن؟ اثر روی سی.بوت و پیتر بیرمانس توسط انتشارات افراز منتشر شده است. مترجم کتاب امید آل آقا درباره کتاب می گوید: دشوار بود قبول کنم کسی که به این راحتی مرا پذیرفته، همان کسیست که آثارش را «ساموئل فرنچ» و «هیوئر» چاپ کردهاند؛ آثاری که به دوازده زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند. رفتهرفته آشناییمان بیشتر شد و من او را دوستی رک، بذلهگو، مهربان و واقعی یافتم؛ دوستی که حتی ایمیلهای تکخطیاش هم آموزنده و غنی از مطایبه بود. رویْ بدش نمیآمد زبان فارسی هم به فهرست بلند آثار ترجمه شدهاش به زبانهای دیگر اضافه شود.
من نیز که از سویی خودم را دربرابر او مدیون میدیدم و از دیگرسو برای زندهکردن «فکر میکنی سگها فکر میکنن؟» به فارسی، بهخصوص برای طنز بهکاررفته در متن، ایدهها داشتم، مشتاق برگرداندنش به فارسی بودم. همین هم شد؛ ولی... ولیاش قصهی دراز مشکلاتیست که میشود آنها را از بر خواند.
سالها گذشت و این ترجمه هم در کنار سایر ترجمهها و نوشتههای منِ بیانگیزه خاک میخورد تا اینکه با مساعدت سرکار خانم کیان افراز چندتایی را که برایم مهمتر از بقیه بودند، برای چاپ به نشر ایشان سپردم. رویْ را از چاپ عنقریب نمایشنامهاش در ایران باخبر کردم. زیر اجازهنامهای که برایم فرستاد، نوشته بود: «ببینم با ترجمهی تو چهقدر پول به جیب میزنم!» و برای اینکه بگوید مزاح کرده، ادامه داده بود: «تنها چیزی که میخواهم یک نسخهی فیزیکی از کتاب است.»
ایب - واقعیت برای کی؟
"باب" - مال من یکی که نیست، این مسلمه. واقعیت اینه که اون زیادی دوروبر زنمون میپلکه، واقعیت مخصوص اون، اینه و بس...
چاک - واقعیت صندوقهای رأی، تلویزیونها، جراید کثیرالانتشار، سرمقالهها، میزگردهای رادیویی. ما توش هستیم، ما اون بالا هستیم، بالأخره اونها دارن راجع به ما حرف میزنن. روزهایی که ما فقط و فقط مچل علمای سیاسی بودیم سر اومده. حالا دیگه کی مونده که خلقالله بخوان بهش رأی بدن؟
دایانا - باید بپذیرم، حزب ما بیبروبرگرد مقداری جذابیت بدوی زیباییشناختی از نقطهنظر هنری داره، صد البته...
چاک - اون رو بهعنوان یه پیشامد تلقی کنید.
ایب - اصلاً ما مطمئنیم چیزی داره پیش میآد؟