کتاب سایه سرد اثر عاطفه صفریپور توسط انتشارات آپامهر منتشر شده است.سایه سرد عنوان رمانی عاشقانه و امروزی است. آرام که دختری جوان و زیباست، در حال آماده شدن برای آزمون کنکور است از دختر دایی خود، رویا، میشنود که برادرش، رامتین عاشق اوست.
آرام که خود نیز دل در گروی عشق پسر داییاش دارد، از شنیدن این خبر بسیار خوشحال میشود. اما خانوادهها سرنوشت دیگری را برای فرزندانشان در نظر گرفتهاند. پدر آرام آرزوی این را دارد که دخترش، عروس برادرش شود و مادر رامتین دختر دوستش را برای او در نظر گرفته است. این مسائل دو جوان عاشق را در زندگی با چالشهایی روبرو میکند و ...
زندایی،گلم چرا دیر به دیر میایین اینجا؟ عزیزم تابستون امسال خیلی گرمه و مانع رفتن آدم به جایی میشه شما چرا نمیایین که ناگهان مامانم گفت اصلا وقتشو پیدا نمی کنیم سمیرا جون از یه طرف خودم که بیشتر وقتا اداره ام و از طرفی که دختر گلم علاوه بر درس خوندن داره به کلاس گیتارزنی میره و نمیشه که جایی بریم.
رامتین که در گیتارزنی ماهر بود گفت این که نیازی نیست بری کلاس خودم یادت میدم از خوشحالی داشتم بال در میآوردم که یه لحظه یاد حرفش افتادم و دوباره عصبانیتم گل کرد. و گفتم نیازی نیست من کلاسم دیگه داره تموم میشه همهی فنهاشو یاد گرفتم. حالا کجا کلاس میری؟ آرام: چطور؟ رامتین: همینجوری منم آدرس کامل کلاس برگزاری رو بهش دادم مامانم رو به زندایی چرا رویا نیومده وای آره زندایی بهم قول داده بود که باهاتون بیاد.
زن دایی: راستش خیلی هم دوست داشت بیاد، منتها یکی از دوستاش نمونه سوالات امتحانیشو برده بود، زنگ زد که خونه باشه ی نیم ساعت دیگه براش بیاره اونم مجبور شد بمونه، والا مدام سرش رو کتابه و میخونه. مامانم در حین چای ریختن میگفت: وای سمیرا آرام هم همینطور تو اتاقشه و مدام سرش رو کتاباشه، حتی بعضی موقع برا ناهار هم نمیاد.