کتاب سایه سرد اثر عاطفه صفری پور توسط انتشارات آپامهر منتشر شده است. این اثر رمان جذاب ایرانی است که انتشار آن برای اولین بار توسط یک بانوی روستایی در منطقه محروم فورگ و شهر فدامی صورت گرفته با استقبال اهالی فرهنگ و هنر مواجه شد.
زندایی،گلم چرا دیر به دیر میایین اینجا؟ عزیزم تابستون امسال خیلی گرمه و مانع رفتن آدم به جایی میشه شما چرا نمیایین که ناگهان مامانم گفت اصلا وقتشو پیدا نمی کنیم سمیرا جون از یه طرف خودم که بیشتر وقتا اداره ام و از طرفی که دختر گلم علاوه بر درس خوندن داره به کلاس گیتارزنی میره و نمیشه که جایی بریم.
رامتین که در گیتارزنی ماهر بود گفت این که نیازی نیست بری کلاس خودم یادت میدم از خوشحالی داشتم بال در میآوردم که یه لحظه یاد حرفش افتادم و دوباره عصبانیتم گل کرد. و گفتم نیازی نیست من کلاسم دیگه داره تموم می شه همه ی فن هاشو یاد گرفتم. حالا کجا کلاس میری؟ آرام: چطور؟ رامتین: همینجوری منم آدرس کامل کلاس برگزاری رو بهش دادم مامانم رو به زندایی چرا رویا نیومده وای آره زندایی بهم قول داده بود که باهاتون بیاد.
زن دایی: راستش خیلی هم دوست داشت بیاد منتها یکی از دوستاش نمونه سوالات امتحانیشو برده بود زنگ زد که خونه باشه ی نیم ساعت دیگه براش بیاره اونم مجبور شد بمونه والا مدام سرش رو کتابه و می خونه مامانم در حین چای ریختن می گفت وای سمیرا آرام هم همینطور تو اتاقشه و مدام سرش رو کتاباشه حتی بعضی موقع برا ناهار هم نمیاد. رامتین که در حال خوردن میوه بود گفت حالا کی میشه من نخونده رتبه کنکورم سه رقمی شد و با خندهی موزیانهی میگفت سرکار خانوما باید اینقدر خودشون رو تو اتاق حبس کنن آخرش هم هیچی، بر سر دو راهی گیر کنن یهو هر سه تایشون بعد از حرف های رامتین زدن زیر خنده من که دیگه واقعا حرصی شده بودم زیر لب گفتم حالا میبینی آقا رامتین، نگاه رامتین که با یه چشمک همراه شد گفت؛ آره دقیقا منتظریم که ببینیم .