کتاب داتیز و کوسه ماهی به قلم کلی کیتس و ترجمه فرانک کیادلیری روایت پسری به نام داتیز است که با خانوادهاش در کنار دریا زندگی میکنند و شغل خانوادگیشان ماهیگیری است اما یک روز اتفاق عجیبی برای داتیز در دریا میافتد که باعث میشود تجربه جدید و منحصربهفردی در ماهی گیری به دست آورد.
هر روز بعد از مدرسه، داتیز با پدرش در سواحل جزیره خود «مانتانانی» ملاقات می کند. آن ها قایق خود را به صخره های مرجانی می برند تا ماهی بگیرند. داتیز عاشق دریاست، به خصوص شنا کردن در کنار جانوران دریایی. داتیز و پدرش ماهی های زیادی را برای فروش در بازار و پختن در خانه صید می کنند. دریا برای مردم مانتانانی بسیار مهم است. ماهیگیران برای فروش در بازار ماهی صید می کنند و مردم آن را برای پختن و خوردن می خرند.
هر سال در ماه اسفند، کوسه نهنگ ها هنگام مهاجرت از فیلیپین به استرالیا، از کنار جزیره مانتانانی عبور می کنند. همه مردم برای دیدن کوسه ماهی ها و شنا کردن با آن ها به ساحل می آیند. کوسه نهنگ، بزرگ ترین ماهی اقیانوس است و می تواند تا ۱۰۰ سال عمر کند. کوسه نهنگ ها علیرغم جثه بسیار بزرگی که دارند، مهربان هستند. آن ها بیشتر وقت خود را در نزدیکی صخره های مرجانی با خوردن موجودات دریایی کوچک به نام پلانکتون می گذرانند.
داتیز همیشه منتظر ماه اسفند است تا دوستش «اسپلش» کوسه نهنگ سخنگو را ببیند. یک روز عموی داتیز، از جزیره همسایه به مانتانانی می آید. او به داتیز و پدرش تکنیک جدیدی به نام «ماهیگیری انفجاری» را می آموزد. او می گوید: «شما با این روش می توانید در زمانی کوتاه، ماهی های زیادی صید کنید» داتیز و پدرش این روش را امتحان می کنند و ماهی های زیادی صید می کنند. وقتی دیگر ماهیگیران این روش را می بینند، آن ها نیز شروع به ماهیگیری انفجاری می کنند.