کتاب آبی ها یک رمان 2 جلدی است که به روایت خاطرات پزشکی مسیحی پرداخته که در روزهای حکومت هارونالرشید زندگی میکرده است. نویسنده کتاب آبی ها سعید تشکری است و این کتاب توسط انتشارات به نشر به چاپ رسیده است.
در این رمان، یک پزشک رومی که ارادت خاصی به امام رضا (ع) دارد، دیر انطاکیه را به منظور ملاقات با پیشوای مسلمانان ترک می کند. سواران هارون الرشید (خلیفۀ وقت عباسی) که به دنبال زکریا هستند، درمی یابند که مقصد نهایی او مدینه و دیدار با علی بن موسی الرضا (ع) است. از این رو خود را به مدینه رسانده و در شهر و اطراف خانۀ مولا به مراقبه می ایستند.
سعید تشکری زاده متولد سال ۱۳۴۲ در شهر قوچان، نویسنده، کارگردان و رماننویس ایرانی است. او فارغالتحصیل ادبیات نمایشی و عضو کانون منتقدان تئاتر و کانون جهانی تئاتر TCA است. او ادبیات نمایشی تدریس میکند و تاکنون برای تلوزیون و رادیو آثار زیادی را قلم زده است.
زادگاهم هالینوبلس. جایی که دوران کودکی ام را در آنجا گذراندم و «حران » نامی بود که مسلمانان بر شهری که در آن متولد شده بودم گذاشته بودند. چند روز از ماندنم در حران می گذشت و من حالا یقین داشتم آنچه در مورد سواران هارون شنیده ام درست است.
خبرش را قبل از اینکه دیر انطاکیه را ترک کنم، برایم آورده بودند. هارون خلیفۀ عباسی مرا خواسته بود. با خودم تا امروز که اینجایم هزار بار اندیشید هام که مگر زکریای رومی چه دارد که باید خلیفۀ بزرگی چون هارون برای بردنم به توس، این همه سوار را به انطاکیه بفرستد و خوشحال بودم بی آنکه بدانم، زمان مناسبی را برای ترک دیر انتخاب کرده بودم.
وقتی شنیدم سواران هارون به دنبال من هستند و نیز حدس زدم که از مسیر حرکتم به سوی مدینه برای دیدار با علی بن موسی با خبر هستند، تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم تا آن ها نتوانند مرا آن چنان که فکر می کنند در مدینه بیابند. بهترین جا، زادگاهم بود که می توانستم با خیالی آسوده چند روزی را آنجا بگذرانم و به خاطر وجود خانواده ام در امان باشم.
نظر دیگران //= $contentName ?>
از نظر من سیر داستانی جذابی داشت و خب کتابی که سخن از امام رضا درش باشه مسلما خواندنی است....