کتاب گنجشک ها هم نماز می خوانند به قلم محمد لایقیان جوان نوشته هایی کوتاه از برداشت های شخصی نویسنده از لحظههایی است که بر سفرۀ نور، میهمان شده است.
سهم شما نیز در این سفره محفوظ است و البته بیشتر و بهتر از آنچه ما داشتهایم. هدیۀ خداوند و نامۀ عاشقانهاش را در گاوصندوق غفلت و طاقچۀ عادت و روزمرگی محبوس نکنیم. بزرگی به فرزندش فرمود: «پسرم، بهگونهای قرآن بخوان و با مفاهیم آن انس بگیر که گویا خداوند، این کتاب را فقط برای تو نازل کرده است».
قصۀ این کتاب از سحرگاه دوم اردیبهشت١٣٨٦ آغاز شد؛ اولین صبحی که پدرم مرحوم شدند و ما محروم!
اولین نماز صبحی که تبسم و صدای پر مِهر ایشان برای ما خاطره شد و اولین قنوتی که برایش دعا کردم: «رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ» (ابراهیم، ٤١)، احساس کردم در مسیر آدم شدن، حرف های زیادی باید از پدرم می شنیدم که دیگر غیرممکن بود. ناخودآگاه به قرآن متوسل شدم و از خداوند خواستم که توصیه های ناگفتۀ پدرم را با زبان زلال وحی به من بیاموزد؛ لذا، از پدرم پرسیدم: «توقع شما از من چیست»؟
به محض گشودن قرآن دریافتم که پس از این، مأموریت من در کنار انجام وظایف دینی، احسان به مادر است؛ چراکه جواب قرآن این بود: «وَ أوْصَانِی بالصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ مَا دُمْتُ حَیًّا وَبَرًّا بوَالِدَتِی» (مریم، ٣١و٣٢)
و این، آغازی بود بر دوستی دوبارۀ من با نامۀ عاشقانۀ خدا که بارها به آن مراجعه کرده ام و هیچ گاه مرا بی جواب نگذاشته است.
روح پدرم شاد که در حیات و ممات مرا به قرآن و زندگی قرآنی رهنمون ساخت؛ هم او که بیش از سی سال پیش، جلسۀ قرآنِ محمد رسول الله(ص) را در محلۀ ما پایه گذاری کرد و خود، باآنکه از سواد کافی برای خواندن و نوشتن برخوردار نبود، مشتاقانه تا پایان هر جلسه در محضر قرآن می نشست و آیات تلاوت شده را فقط با انگشت اشاره دنبال می کرد یا اصطلاحاً، خط می برد.
الحمد لله، جمع زیادی از نونهالان دیروز آن جلسه بر کرسی های تدریس و مشاغل مهم و مؤثر تکیه زده اند و به فضل خدا، منشأ برکات فراوانی هستند و این، نبود جز صدق نیت همان مردی که از تمام سوره های قرآن، فقط حمد و توحید را بلد بود؛ ولی سبک زندگی خداجویانه اش تفسیر عملی زندگی قرآنی بود.
به راستی قرآن نور است و چراغ راه شب زده ها و باید نور را به میهمانی جان هایمان دعوت کنیم. قرآن دارالشفا است و دوای دردهای ما و کتابی است برای خوب زیستن، خوب اندیشیدن، خوب دیدن و خوب شنیدن. آیا ما برای بهترین زندگی به چیزی بیشتر از این ها نیازمندیم؟!
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیار زیبا و آموزنده بود....