کتاب روانشناسی و یوگا به قلم ماریانا کاپلان و ترجمه میلاد تکسیبی به شما میآموزد که یوگا و روانشناسی در کنار هم میتوانند امکانات بیشتری را نسبت به زمانی که به تنهایی از آنها استفاده میشوند، ارائه دهند.
کتاب روانشناسی و یوگا فراخوانی برای ایجاد یک حوزه جدید است که در آن اسرار بیپایان یوگا و روان عمیق را کشف میکنیم. مکانی برای فعالیتهای روزانه توسط شیوههای درونی، مکمل و بدیع. با انجام چنین کاری، به عنوان یک جامعه جهانی، میتوانیم با هم همکاری کنیم و دانش و مهارت را با یکدیگر تبادل کنیم. چه شما یک مربی یوگا، روانشناس، دانشجوی روانشناسی، شاگرد یوگا و متخصص حوزه سلامت باشید، چه یک فرد ساده که به شناخت خود و این رشتهها علاقمند باشید، میتوانید وارد این حوزه شوید که در آن هرکسی میتواند برای خود جایگاهی به دست بیاورد. شما خوانندگان عاملی مهم در تولید چنین حوزهای هستید.
تعداد زیادی از مردم در این پروژه ها برای صحبت کردن با من و یا شرکت در کارگاه های یوگا و روانشناسی شرکت می کنند، اما آنها درک کمی از این موضوع دارند که این دو رشته را می توان با یکدیگر تلفیق کرد. اغلب، وقتی این موضوع را به یاد می آوریم، از ادامه دادن مسیرم ناامید می شوم. من آن قدر با این دو روش زندگی کرده ام که نمی توانم زمانی را به یاد بیاورم که آن ها جدا یا متفاوت از یکدیگر بوده باشند.
این دو آن قدر به من نزدیک هستند که اغلب به آن ها مانند والدینی فکر می کنم که با محبت مرا بزرگ کرده اند و یا مانند یک شریک روحی که یکدیگر را کامل می کنند و با یکدیگر بسیار شاد و خوشحال هستند و یا مانند دوستانی که پشت یکدیگر هستند. در هر مرحله از زندگی ام، هنگامی که یوگا دروازۀ جدیدی را بر روی من باز می کرد، به روانشناسی مراجعه کردم تا سطوح مربوط به ناخودآگاه را در آن ادغام کنم.
به همین ترتیب، زمانی که لایۀ بعدی درمان یا بازسازی روانشناختی، خود را نشان داد، یوگا به من پیوست تا آن را به سلاح های بی پایان و عظیمش متصل سازد. برای دیگران و خودم، این فرآیند افزایش مستمر، افزایش متقابل روانشناسی و یوگا، که نماد بی نهایت است، هرگز متوقف نشده است. هر یک از طریق ورود دیگری در آن قوی تر می شود. وقتی نوزده ساله بودم، به تدریج وارد مسیر روحانی شدم. من فارغ التحصیلی پرشور و ماجراجو بودم که مشتاق درک دوران کودکی و دردهایش بود و مشتاق بود تا معانی عمیق تری در زندگی کشف کند.