کتاب رشته خیال به قلم نیلوفر شیخی شامل داستانهایی دلنشین است که تخیلات انسان را پرورانده و به راحتی حس خیالپردازی را در شما برمیانگیزد.
در شهری برباد رفته و باران خیز در آن سوی غرب ها، میان شیروانی های رنگ گرفته از خاکستر و روغن چرب کارخانه ها و درختان سیاه شده از کمبود اکسیژن، جایی که نام پرنده تنها با اسم کلاغ معنا پیدا می کرد در میان جنگلی که ده ها سال قبل به تاراج آتش رفته بود، ساختمانی نیمه بزرگ و سفید رنگ که از سپیدی تنها نامش را به یدک می کشید قرار داشت.
ساختمانی با درب بزرگ، آهنین و سیاه که نیمه ی پایینش زنگ زده بود و زنگوله ای داشت که صدایش بیشتر شبیه ناقوس کلیسا بود. لولای در، صدای گلایه ای کش دار می داد و پس از باز شدن و گذراندن چند قدم، پله های ورودی را به مسافر جدیدش می نمایاند. پنج پله ی آهکی اما فرسوده و دری دیگر اما چوبی.