غلامعلی سلیمانی در کتاب بنیادهای سیاست خارجی امام خمینی(ره) با اتخاذ رویکرد مبتنی بر استخراج سیاست خارجی حضرت امام خمینی از مبانی فکری و نظری ایشان، سعی کرده با طرح این سوال که بنیادهای نظری و مبانی فکری حضرت امام خمینی بر چه اساس استوار است و چگونه میتوان به سیاست خارجی ایشان دست یافت، به ارائه دیدگاه حضرت امام در سیاست خارجی بپردازد. از این منظر محقق تلاش کرده است با پیوند میان جهانبینی حضرت امام خمینی و عناصر هستیشناسانه، معرفتشناسانه و انسانشناسانه خاص آن جهانبینی به توضیح سیاست خارجی ایشان بپردازد.
نظریههای سیاست خارجی بیشتر به ساختار توجه دارند تا کارگزار، توجه به ساختار، بیشتر متاثر از حاکمیت جنگ سرد بر فضای جریانهای اصلی روابط بینالملل و سیاست خارجی است. تئوریهای کلانی همچون رئالیسم، رئالیسم ساختارگرا، نهادگرایی نئولیبرال و نظریه نظام جهانی سالیان متمادی درصدد توضیح تحولات مختلف سیاست خارجی و روابط بینالملل با تمرکز بر نقش ساختار بودند. فروپاشی ناگهانی فضای دوقطبی، شوک بزرگی به نظریههای ساختاری وارد کرد. به نظر میرسید عصر این گونه نظریهها به دلیل آنکه ناتوانی در تبیین فروپاشی جنگ سرد نامیده میشد، به سر آمده است.
بنابراین میتوان گفت نظریههای سیاست خارجی در توجه به عوامل و عناصر داخلی، دچار خسّت هستند. به تعبیر مورگان و کیت نیلسون نگرش سیستمی دوران جنگ سر، به نادیده گرفتن نقش عوامل داخلی در سیاست خارجی منجر شده است.