حقیقت کتب آسمانی، تبیین توحید است و این حقیقت، با گرایش تفسیر عرفانی است که آشکار میگردد و باید این گرایش هرچه بیشتر مورد تحلیل و نقادی قرار گیرد. کتاب بررسی و نقد تفاسیر عرفانی بخشی از تلاش برای همین هدف است.
در کتاب بررسی و نقد تفاسیر عرفانی به بررسی تفاسیری معروف با رویکردی شیعی میپردازیم و آنها را از حیث مبانی، روش و رویکرد، مورد نقد قرار خواهیم داد و در آخر، به یک نمونه مطلوب از تفسیر عرفانی اشاره خواهیم نمود.
پرسش اصلی این تحقیق عبارت است از: نقد و بررسی تفاسیر عرفانی چگونه است؟
با عنایت به فصول مصوب این اثر، سوالهای فرعی این تحقیق از این قرار است:
الف) رابطه تفسیر عرفانی با تفسیر، بطن و تاویل چیست؟
ب) جریانشناسی تفسیر عرفانی و تطورهای آن چگونه است؟
ج) نقد و بررسی مبانی تفاسیر عرفانی چیست؟
ه) نقد و بررسی روش و قواعد تفاسیر عرفانی چیست؟
و) نقد و بررسی رویکرد، اسلوب و مصادر تفاسیر عرفانی چگونه است؟
تفاسیر عرفانی بر محور هدف اصیل قرآنی، توحید بنا شدهاند؛ آشنایی با این نوع تفاسیر در واقع آشنایی با منابع فهم حقیقت قرآنی است؛ صاحبان تفاسیر عرفانی زحمات ارزندهای کشیدهاند؛ اما این تفاسیر به دلایل مختلف از جمله نوع برداشت از آیات قرآنی و صعوبت متن نتوانستهاند با علاقهمندان گرایش تفسیرعرفانی ارتباط مطلوبی برقرار نمایند. این اثر برای روشن شدن وضعیت تفاسیر مذکور و تصحیح نوع نگاه به آنها، گامی روشمند برای شناخت این گرایش تفسیری به شمار میآید.
در کتاب بررسی و نقد تفاسیر عرفانی یک بخش به توصیف، بررسی و نقد ده تفسیر مهم عرفانی اختصاص یافته و در بخش دیگر به بررسی مبانی، روش، رویکرد و اسلوب تفسیر عرفانی معیار پرداخته است و در آخر هم در بخش سوم براساس مبانی و روش تفاسیر عرفانی مطلوب و معیار، یک سوره از قرآن تفسیر شده است.
دوره دهم: تفاسیر عرفانی کامل و جامع
منظور از تفاسیر عرفانی جامع، تفاسیری است که مشتمل بر همه منابع تفسیری و نیز معظم گرایشها هستند؛ مانند تفسیر تسنیم آیتالله جوادی آملی، تفسیر بیان السعاده از سلطانعلی شاه و تفاسیر سنی مانند روحالمعانی و جامعالبیان. این نوع تفاسیر دارای ویژگی روان سازی مباحث عرفانی در کنار مباحث غیر عرفانی است که سبب شده است عملا مباحث عرفان وارد عرصههای عمومی تفسیر شود.
تفاسیر عرفانی شیعی دارای دو ویژگی مهم زیر هستند:
1_ عقلانی بودن
یکی از ویژگیهای تأویلات شیعی، رعایت قوانین عقلانی آنهاست. این بدان علت است که طرح مباحث الهیات به وسیله ائمه اهل بیت(ع) و تجزیه و تحلیل آن مسائل_ که نمونه آنها و در صدر آنها نهجالبلاغه است_ سبب شد که عقل شیعی از قدیمالایام به صورت عقل استدلالی درآید.