کتاب رمز قهرمانی نوشته ویلیام اچ. مک ریون توسط انتشارات اندیشه آگاه منتشر شده است. ژنرال ویلیام اچ. مکریون دریاسالار چهارستاره آمریکایی است که به بالاترین مدارج نظامی در ارتش آمریکا رسیده است. او در سال 2017 کتاب تخت خوابت را مرتب کن را نوشت که به سرعت به رتبههای بالای فروش در جهان رسید. همچنین سخنرانیهای وی در دانشگاههای مختلف میلیونها بیننده در سراسر جهان داشته است.
در سال 2021 کتاب جدیدی با نام رمز قهرمانی: درسهایی از زندگی افرادی که قهرمانانه زیستند توسط مکریون نوشته شد. کتاب رمز قهرمانی نیز همانند دیگر کتاب وی مورد توجه قرار گرفت. این کتاب در مورد قهرمانان و فضایل آنها است. ممکن است تعجب کنید و بپرسید که آیا هرگز میتوانید به اندازه مردان و زنان این داستانها شجاع، دلسوز و یا فروتن باشید. اما اغلب ما باید یاد بگیریم که رمز و رازهای قهرمان بودن را در زندگی دیگران ببینیم و سعی کنیم آنها را در زندگی خود به کار بگیریم. ما باید این ویژگیها را با قدمهای کوچک بسازیم تا در نهایت تبدیل به پایه و اساس شخصیت ما شوند.
در تیم تکاوران ویژه نیروی دریایی هیچ چیز فراتر از یک خنده خوب نیست. هر روز فردی با شوخی هایش شما را مجبور به خنده می کند. به شما گفته می شود که تماس مهمی از فرمانده دارید و نهایتاً متوجه می شوید که چنین تماسی نداشته اید. لباس نظامیتان را می شویید تا خشک شود اما فردی می آید و آن ها را با لباسی که دو سایز بزرگتر است عوض می کند. به شوخی ادعا می کنند زنی که در محل کارتان است، همسر سابق شما بوده است. همه بطری های خالی نوشیدنی را روی میز شما می گذارند. در نیمه شب اعلام آماده باش اضطراری می کنند و در نهایت متوجه می شوید تنها شما به حالت آماده باش درآمده اید.
در نیروی دریایی شوخی روشی برای ایجاد احساس فروتنی در شما است اما در عین حال روحیه تیم را نیز تقویت می کند. اگر مواجهه خوبی با شوخی داشته باشید، به خاطر تواضع و فروتنی تان مورد احترام قرار می گیرید. اگر از شوخی ناراحت شوید و به صورت بی ملاحظه ای به دنبال انتقام باشید، احتمال دارد به سادگی کنار گذاشته شوید. پذیرش مناسب شوخی، تقریباً از هر نظر باعث قدرتمند شدن شما می شود.
پس از سال ها حضور در تیم تخریب زیر آب شماره یازده، در جریان یک مأموریت آموزشی در مصر بودم. بعد از اینکه تیم نیروی دریایی را وارد عملیات کردیم، موتور قایق کوچک ام ناگهان از کار افتاد و من و خدمه ام به مدت ده ساعت در دریا و روی آب شناور ماندیم. سرانجام، یک ناو گارد ساحلی مصر از راه رسید و ما مجبور شدیم به صورت غیرمعمول قایق خود را به پشت ناو آن ها ببندیم و به بندر اسکندریه برویم. صحنه بسیار شرم آوری بود.
اما وقتی قایق ما به بندر برگشت، همکاران ما منتظر بازگشتمان بودند. موقعیتی که در آن بودیم بسیار تحقیرآمیز بود و انتظار نداشتیم که استقبال باشکوهی از ما نشود. اما برعکس، همه در اسکله صف کشیده بودند و آهنگ سریال کمدی «جزیره گیلیگن» را اجرا می کردند: «بنشینید و به داستانی گوش کنید، داستان یک سفر پرخطر... » آن ها تابلویی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود :« قایق اس اس مینو خوش اومدی».
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالی...