امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
29,250
خرید
165,000
10%
148,500
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب هزار جان گرامی

کتاب هزار جان گرامی، شهادت نامه ای است بر داغ سنگین یک ماتم بزرگ، «که شهیدان که اند این همه خونین کفنان» در این مجموعه بر آن بوده ایم که با روایت غم و اندوه فقدان «سربازان» شهید، با نوشتن و گفتن از روزهای تب دار دی ماه سرد 1398، امید برآمده از دل مردم ماتم زده حاضر در مراسم های تشییع و بزگرداشت و شور برخاسته از سویدای دل عزاداران سربازان حسین را به خودمان و برای آیندگان یاد آوری کنیم؛ ماتم آن ها که مهجه خود خالص ترین قطرات خون خود را فدای حسین کردند تا شفاعت حسین زرفشان شود.

فیلم هزار جان گرامی

فیلم داستانی «هزار جان گرامی»، روایتی از خاطرات مردمی از ایام شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی می‌باشد. فیلم هزار جان گرامی

گزیده کتاب هزار جان گرامی

گاهی وقت ها وسط روضه، خودم را شهید می کنم. ترفند خوبی برای گریه کردن است. البته رازش در این است که نباید هر جایی استفاده شود. بعضی مجلس ها گریه لازم هستند. شور و التهاب مردم از صدای مداح نیست. مصیبتْ مجسّم تر از همیشه به دل زخم می زند. چیز دیگری دل ها را به غَلَیان می اندازد. نگاه کسی یا نمی دانم حضور کسی شاید؟ فقط می ترسی عقب بمانی. نگرانی نتوانی خودت را نشان بدهی. باید این دل سنگ شده را آب کنی. جان سفت و کَبَره بسته ات را بچلانی و ماتمت را جوری نشان بدهی. اینجا جایی است که به یک درام ملموس نیاز داری. اتفاقی با بارقه ای از نور کربلا. چیزی با رنگ وبوی عصر عاشورا. برای من، این اتفاقِ کربلایی را مادران شهدا رقم زده اند. پیرزن هایی تکیده از انتظار. یعقوب هایی دل خسته اما امیدوار. من به فیلم های معراج شهدا اعتیاد دارم. آن صحنه های پرشکوه و بااحساس. آن نقطه ای که یک انتظارِ سی ساله قرار است تمام شود. بازگشت پسر به آغوش مادر. حتی نگاه کردنِ این صحنه ها از ورای مانیتور سخت است. چند تکه استخوان، پیچیده میان پنبه و پارچه که می گذارند در دامن مادر. و دستان چروک و لرزان مادر که حلقه می شوند دور همان چیزی که از پسر باقی مانده. و از آرامش نگاهش می فهمی صحنه برای او خالی است. از تمام آدم ها و چلیک چلیکِ دوربین ها. تنها او و نوزادی قنداق پیچ.

و بعد، تمام این ها را برای خودم آرزو می کنم. دوست دارم همین قدر سبک و استخوانی باشم. و بعد مادرم را از پس این رنجِ الهی ببینم. و او مرا به تمام دنیا نشان بدهد. و از بی بی زینب(س) صبر مسئلت کند. و بعد دوتایی، آرام و خرسند، درهم تنیده شویم. که حالا ما رسیده ایم به کاروان کربلا. و مگر مرگ و زندگی، شکوهمندتر از این هم قابل تصور است؟ تا اینکه تو آمدی. پیش تر از آن هم بودی، اما از یک صبحِ جمعه به قلب خیلی از ماها وارد شدی. و من دیدم چیزی که تو در واقعیت رقم زدی، حتی از رؤیاهای ما باشکوه تر بود.

صفحات کتاب :
280
کنگره :
‭DSR1668‬
دیویی :
‭955/0844092‬
کتابشناسی ملی :
7418009
شابک :
‭978-600-034931-8‬
سال نشر :
1399

کتاب های مشابه هزار جان گرامی