کتاب گریههای مسیح نوشته مجید پورولی کلشتری است که توسط انتشارات عهد مانا منتشر شده است. کتاب گریههای مسیح داستان آشنایی یک پرستار انگلیسی مسیحی (کارولین) و مرد مسلمان روس (جاستین) است.
توماس هامر، کارآگاه جوان شهر منچستر در بمبگذاری ایستگاه مترو یک مسلمان را به اتهام تروریست بودن دستگیر میکند، ولی به جای اداره پلیس به خانه پدری خود برای بازجویی میبرد. از سوی دیگر، توماس به دلیل کشتن دو یهودی تحت تعقیب است و نیاز به یک معجزه دارد تا از این مخمصه رهایی پیدا کند. توماس برای اینکه از خود یک قهرمان بسازد تا از شر پلیس انگلیس رها شود، دست به هر کاری میزند...
هانا و خواهرش بتی توی پارک، در ردیف درختانِ بلندی که تا دل آسمان بالا رفتهاند، قدم میزنند. هانا از بتی چند سال جوانتر و سرحالتر است. بتی امّا جاافتادهتر و باتجربهتر نشان میدهد. زیر سایۀ درختها راه میروند و گاه چند نفری از کنارشان میگذرند. یکی در حال دویدن. یکی در حال قدم زدن و گوش دادن به موزیک. دو نفر در حال خندیدن، و. . . هانا با نوک انگشت، اشک را از زیر چشمش پاک میکند و سری تکان میدهد و سعی دارد بخندد. بتی نگاهش میکند و میگوید:
- گریه نکن! تنهایی چیزی نیست که بخوای به خاطرش گریه کنی. من هیچوقت به خاطرش گریه نکردم.
هانا سری تکان میدهد. انگار هنوز بغض دارد. بتی ادامه میدهد:
- گریه کردن ما زنها را بیشتر ضعیف نشون میده. وقت بذار و کسی را پیدا کن بتونه تنهاییهای تو را پر کنه. آدمی که لیاقتش را داشته باش! اشاره میکند به نیمکت خالی زیر درخت...
نظر دیگران //= $contentName ?>
خوشم نیومد. فکر میکنم که اصلا نویسنده نتونسته خوب عمل کنه.قلم ضعیف و سیر داستانی ضعیف تر.......
توهین به مقدسات اهل سنت طبق نظر مراجع جایز نیست....