کتاب گل و پرنده و خورشید نوشته بهمنیار فریدونی و در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. داستان درباره گل افتابگردانی است که از بخت بد کنار یک دیوار بلند روییده و نمیتواند از آفتاب استفاده کند. گل قصه روز به روز افسرده تر و پژمرده تر میشود و حشرات و پرنده های باغ هم دیگر سراغش نمیآیند تا این که روزی پرندهای برایش رازی را بازگو می کند که زندگی گل زیبا میشود و به آرزویش میرسد.
گوشهی دیوار یک باغ قشنگ، گل آفتابگردانی روییده بود که عاشق آفتاب بود. آفتابگردان دلش میخواست مثل همهی گلهای آفتابگردان از طلوع تا غروب آفتاب، صورتش را رو به او بگیرد و آن را تا وقتیکه پشت کوههای بلند میرود، تماشا کند، اما دیوار بلند باغ جلوی دیدش را گرفته بود.