کتاب سفر مرغ باهوش نوشته کمال القلش و در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. در دنیا همه جور حیوانی پیدا میشود، از جمله خروسی خودپسند و دروغگو که ادعا میکرد صدای او خورشید را از خواب بیدار میکند و اگر او نخواند، خورشید طلوع نخواهد کرد و آنگاه همه باید در تاریکی و سرما زندگی کنند.
اما مثل همه جای دنیا، بالاخره یک موجود باهوش پیدا میشود که لاف و ادعای دروغگو را آشکار کند. در این داستان، مرغ باهوش با شجاعت و تحمل سفری طولانی و پرثمر، حقیقت را روشن میگرداند.
یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. در دنیا همهجور حیوانی پیدا میشود. یک خروس هم بود خودپسند و دروغگو. این خروس یک روز صبح زود، رفت بالای سنگ و سه بار خواند:«قوقولی قو!» و رو کرد به مرغها و گفت: «با خواندن من خورشید بیرون میآید و گلها باز میشود!»