کتاب هزار پا و رنگین کمان، اثر خواندنی مرضیه طلوعاصل با تصویرگری جذاب مرجان بابامرندی؛ با بیانی شیرین و ساده، پند و اندرزهایی را به صورت داستان برای کودکان به اشتراک گذاشته است.
سنجاب از درخت پایین میآمد تا فندقش را جایی پنهان کند.
خانم هزارپا را که دید، گفت: «چه کار میکنی؟ برای زمستان کاری میکنی؟»
خانم هزارپا گفت: «بله، برای هزارتا پاهایم، هزارتا جوراب میبافم.»
سنجاب نگاهی به بافتنیها کرد و گفت: «اینها که جوراب نیستند. شالگردنند!»
خانم هزارپا گفت: «شالگردنها برای مورچههاست. اوّل آنها را میبافم، بعد جورابهای خودم را.»
سنجاب گفت: «پس سنجابها چی؟ ما که همسایه هستیم. برای ما دستکش نمیبافی؟»
خانم هزارپا دوباره از جا پرید: «آن همه دستکش!» و خواست بگوید نه، نه؛ امّا باز دل مهربانش یاد سرمای زمستان افتاد، گفت: «قبول، برای شما هم میبافم.»
سنجاب خوشحال شد و رفت.
خانم هزارپا هم شروع به بافتن کرد.
هی بافت و هی بافت و هی بافت.. .