در کتاب نصف آن چه که اتلی رز در مورد اسب ها میداند، شش داستان کوتاه برتر جایزهی ای اف جی ساندیتایمز گردآوری شده است. این جایزه، باارزشترین و معتبرترین جایزهی داستان کوتاه در جهان است که از سال 2010 با فهرست کوتاهی از نویسندگانی چون برندگان سابق جوایز پولیتزر، اورنج و منبوکر، بهسرعت تبدیل به یکی از مهمترین جوایز سالنامهی ادبی شده است.
اولین اسب او، ژنرال لی بود. یک اسب قزل کوارتر که غشایش شبیه شراب شیرین، به شدت قرمز بود. پدرش آن را در معاوضه ای از یک کشاورز گرفته بود. اتلی در ابتدا آن را بدون زین سوار میشد، تا این که به اندازه ی کافی پنبه چید و یونجه بسته بندی کرد و توانست از یک مکزیکیِ اخراج شده از دباغی، یک زین نرم بخرد. ژنرال عاشق خوردن گیاه قاصدک و پوست درخت کهور بود.
اتلی سوت ویژه ای ساخته بود که دو خمیدگی در وسط داشت. این سوت صدای بلندی داشت و هنگامی که ژنرال این صدا را می شنید، چهارنعل به خانه برمی گشت. ژنرال تنها یک بار اتلی را به زمین پرت کرد و آن زمانی بود که با یک مار آبی سمی رو به رو شد. یک مار قطور که اتلی با یک چوب دستی سرش را محکم گرفت و با یک تکه سنگ ، متلاشی اش کرد. هنگامی که ژنرال قولنج کرد، اتلی در آخور او ماند و در طول شب، مرتب از فلاسک پدرش قهوه ی تلخ نوشید.