کتاب یادداشت های خوآن میرو با ترجمه یوسف نجفی جابلو مجموعه افکار و اندیشههای میرو در زمینۀ تفکر خلاق را بازگو میکند. شالودۀ فکری میرو و هنرمندان همعصرش تحت تأثیر تئوریهای زیگموند فروید بودند. آنها با تبعیت از نظریۀ تداعی آزاد که منجر به دسترسی جریال سیال ناخودآگاه میشد و امیال غریزی را به واسطۀ تجربه هویدا میکرد، آشنا بودند.
در واقع، مرزهای ناخودآگاه و توهمی را تجربه میکردند تا افکار پسذهنشان را با توسّل به ساخت اثری هنری ثبت و ضبط نمایند. با تمسّک به وهم تا جایی پیش میرفتند که اشکال و اجسام را روی کاغذ بازنمایی کنند. خود میرو برای دستیابی و القای چنین وضعیتی به وهم گرسنگی، موهومات ناشی از فرط خستگی و یا حتی شیدایی برآمده از سرمستی متّکی بود. میرو در جایی اذعان میکند که خواندن اشعار سورئالیستی عامل ورود وی به عالم وهم و خیال میشود.
وی در باب هنر چنین میاندیشد:
«چنانچه خطوط و رنگها گویای احوال و مکنونات قلبی خالق اثر نباشند، چیزی فراتر از سرگرمی صرف برای طبقۀ مرفه بیدرد نخواهد بود».
در ذهنم اشیا و اجسام پویا و زندهاند. به اسراری که در پاکت سیگار و قوطی کبریتی نهفته، بهمراتب بیشتر از دنیای انسانها اهمیت قائلم. چنانچه چشمم به درختی گره میخورد، دلم گنج میرود، گویی آن درخت زنده است و سخن بر زبانش جاری میشود. دار و درختان هم وجوه انسانی دارند.
طبیعت بیجان ایدههایی را به ذهنم متبادر میکند. بطری و لیوانی، تختهسنگی در کرانهای خالی از سکنه _ این اجسام بیجان در ذهنم به حرکت در میآیند و جان میگیرند. چنین حسی را نسبت به افرادی که همواره کورمال کورمال راه میروند، ندارم. سکون قلوهسنگی در بستر رودخانه بهمراتب بیشتر از مکنونات قلبی افرادی که در ساحل آبتنی میکنند، مرا تحت تاثیر خود قرار میدهد (اجسام ثابت و بیحرکت نسبت به اجسام متحرک از گیرایی خاصی برخوردارند). ثبوت اجسام باعث تجسم فضاهای بزرگی میشود که حرکات در آنها باز نمیایستد و پایانی برای آنها متصور نیست.