کتاب خاطرات چهل تیکه نوشته محمد دهریزی و در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. کتاب خاطرات چهلتیکه قصه مادربزرگ تنهایی به نام بیبیخاتون را روایت میکند که در شب چلّه (طولانیترین شب سال) به تنهایی دور سفره یلدا نشسته و انتظار بچههایش را میکشد؛ او از تنهایی، با تکههای رنگارنگ و بههمدوخته لحافش حرف میزند. هر کدام از تکهها داستانهایی از گذشته دور او را تداعی میکنند.
لحاف بیبیخاتون چهل تیکه دارد؛ هر تیکهاش به رنگی است. تیکهها شکل هم نیستند، انگار هرکدام از جایی آمدهاند. بیبیخاتون همینطور که توی تیکههای لحاف چشم میچرخاند، یک دفعه چشمش میافتد به یک تیکه پارچه کت و شلواری سیاه با راه سفید. پارچه در وسط لحاف است و از چهار طرف به تیکههای دیگر دوخته شده است.