کتاب تو زودتر بکش (جلد دوم) از رونن برگمن که توسط وحید خضاب در انتشارات شهید کاظمی ترجمه شده است، روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هستهای و موشکی ایران است.
گرچه موضوع فلسطین و رژیم صهیونیستی، در اخبار جامعهٔ ما حضوری هر روزه دارد و با وجود اینکه دهها کتاب و مقاله دربارهٔ این قضایا نوشته شده، هنوز هم جای کار فراوانی در این حوزه به چشم میخورد. یکی از ابعادی که خلأ موجود در آن به طور ملموس حس میشود، بررسی روایت طرف مقابل است. بررسی روایت صهیونیستها فایدههای متعددی دارد. حداقل اهمیت آن را میتوان در این نکته جست که «مقابله» با دشمن، یقیناً فرعِ بر «شناخت» دشمن است و شناخت دشمن نیز، هرگز بدون بررسی روایت او کامل نخواهد بود. برگمن، برای به دست آوردن تصویری از سیر و عملکرد این دستگاه ها، هزاران سند (که برخی از آنها، محرمانه بوده و به صورت غیرقانونی در اختیار او قرار گرفته) و تعداد بیشماری کتاب و مقاله را بررسی کرده است؛ اما اهمیت بیشتر این کتاب، به صدها مصاحبه اختصاصی نویسنده با کسانی برمیگردد که خود به صورت مستقیم در این سازمانها (یا در وقایع مورد اشاره در کتاب) حضور داشتهاند و رتبه سازمانی یا عملیاتی برخی از آنها نیز در بالاترین سطح بوده و همین، اطلاعات آنها را به معنای دقیق کلمه "دست اول" کرده است.
هر سال بهار، شرکت «دو لا رو»، یک شرکت چاپ پول و [تولید] تجهیزات امنیتی که در بریتانیا قرار دارد، یک ضیافت شام نیمهرسمی برای دیپلماتها و بازرگانان مستقر در لندن برگزار میکرد. در سال 1982 [1361]، این مهمانی در شب سوم ژوئن[سیزدهم خرداد] در هتل شیک و مجلل دورچِستِر برگزار میشد. 48 سفیر و مدیرعامل [شرکتهای بزرگ تجاری] از سراسر جهان در میهمانی مشغول خوش گذراندن، ارتباط گرفتن با یکدیگر و گپ زدن دربارۀ شایعات بودند. کمی بعد از ساعت 1 شب که میهمانی تمام شد و میهمانها کمکم راه افتادند به سمت بیرون هتل، سفیر اسرائیل در دربار پادشاهی بریتانیا، شلومو آرگوف در لابی هتل ایستاد تا با یک دیپلمات دیگر گپی بزند.
آنها دربارۀ هدیهای بحث کردند که کشورهای متبوعشان میخواستند به اولین فرزند شاهزاده چارلز [ولیعهد بریتانیا] و شاهزاده خانم دایانا بدهند (که قرار بود تا دو هفتۀ دیگر متولد شود). سپس، درست جلوی درب خروجی، آرگوف با شخصیت متنفذ رسانه ای رابرت مَکسوِل دست داد و از او بابت نگرش دوستانۀ روزنامههایش در خصوص اسرائیل تشکر کرد.
واحد «محافظت شخصیتها »ی شین بت اجازه نیافته بود تا در خاک بریتانیا فعالیت کند به همین جهت یک محافظ بریتانیایی به نام کارآگاه کالین سیمپسون از سفیر محافظت میکرد. آرگوف و محافظش از هتل بیرون آمدند و حدودا 10 متری را که تا ولوو سدان ضدگلولۀ سفیر فاصله بود با سرعت طی کردند. سیمپسون درب عقب را برای آرگوف باز کرد.
هیچکدام از آنها قاتلی را که در پیادهرو ایستاده بود ندیدند و وقتی که او متوجه او شدند، دیگر خیلی دیر شده بود. حسین غسان سعید از اعضای یک هستۀ مخفی از گروه تروریستی ابونضال بود. او و دو همدستش از یک ساعت و نیم پیش آنجا منتظر ایستاده و درب اصلی هتل دورچستر را زیر نظر گرفته بودند. خود سعید تعریف میکند: «یه روز قبل از عملیات، فرمانده مون [نواف] روسان، اومد پیشم و بهم گفت که فردا یه روز بزرگ برای ملت فلسطینه، گفت فردا قراره بریم یه صهیونیست مهم رو بکشیم.
نظر دیگران //= $contentName ?>
جلد یکشو خوندم عالی بود، به کسانی که علاقه به زد و خورد و درگیری های فلسطین و اسرائیل و عملیات های اعجاب انگیز...