ما در کتاب سایه ات را مالک شو برخی از نقاط عجیب وغریبی را که این روزها آب حیات در آنجا جاری است بررسی می کنیم. آب مثل همیشه آزادانه جریان دارد و تازه است و همچون گذشته آب حیات به شمار می رود.
مشکل اصلی این است که آن را باید جایی پیدا کرد که کمتر از همه انتظارش را داری. امید آن است که خوانندگان ژرف اندیش با مطالعه دقیق این کتاب و پی بردن به جایگاه و کارکرد «سایه» از دیدگاه نظریه پرداز یونگی به دانش و بینشی از جنس دیگر برای باز پدیدآوردن منش و شخصیتی از نوع دیگر دست یابند.
سایه; این عنصر غریبی که مدام تعقیبمان میکند و بی وقفه در دنیای روانی ما دنبالمان میآید چیست؟ و چه نقشی در روان انسان امروزی ایفا میکند؟
نقاب چیزی است که ما دوست داریم باشیم و آرزو داریم اینگونه از سوی دنیا دیده شویم، نقاب جامه روانی ماست و بین خویشتن حقیقی و محیط پیرامونی ما میانجیگری میکند. درست هـمانطور که لباس فیزیکی تصویری از ما به کسانی که ملاقاتشان میکنیم ارائه میکند. من یا نفس، چیزی است که به طور هوشیار از آن باخبریم. سایه آن بخشی از ماست که آن را نمیبینیم یا از آن بیخبریم ولی گاهی هم سایه را میبینیم و حوصله نداریم برایش اقدامی بکنیم.
این یکی از بزرگترین بینش های یونگ است: این که من و سایه از منبع واحدی می آیند و دقیقا یکدیگر را متعادل می کنند: ساختن نور یعنی ساختن سایه; یکی بدون دیگری نمی تواند وجود داشته باشد.
نظر دیگران //= $contentName ?>
خیلی عالیست...